بازشناسی کهنترین کتیبۀ یادمانی به زبان فارسی در شمال پاکستان
احسان شواربی از اتریش از بازشناسی و انتشار خوانش تازۀ سنگنبشتۀ مهمی از شمال پاکستان خبر داد که به نظر میرسد کهنترین کتیبۀ یادمانی شناختهشده به زبان فارسی نو باشد.
میراث مکتوب- احسان شواربی، باستانشناس و پژوهشگر موزۀ تاریخ هنر وین در اتریش، از بازشناسی و انتشار خوانش تازۀ سنگنبشتۀ مهمی از شمال پاکستان خبر داد که به نظر میرسد کهنترین کتیبۀ یادمانی شناختهشده به زبان فارسی نو باشد.
با آنکه کشف این کتیبه به حدود سه دهه پیش بازمیگردد، تا امروز برای ایرانیان ناشناخته مانده بود و تنها پس از انتشار مقالۀ اخیر شواربی، خبر بازشناسی این کتیبه به رسانههای فارسیزبان راه یافت. مقالۀ انگیسی احسان شواربی با همکاری اینگو اشتراوخ در شمارۀ ۶۲ مجلۀ شرق و غرب (East and West) در ایتالیا چاپ شده و از طریق سایت آکادمیا قابل دریافت است. نسخۀ فارسی این مقاله، با اندکی اصلاحات و اضافات، در شمارۀ آتی مجلۀ گزارش میراث منتشر خواهد شد.
با توجه به اقبال رسانههای فارسی به این کتیبه در روزهای اخیر، احسان شواربی متن زیر را دربارۀ محتوا و اهمیت این کتیبۀ تاریخی برای انتشار در اختیار سایت میراث مکتوب گذاشت:
حدود سی سال پیش، باستانشناس پاکستانی آقای دکتر عبدالرحمان متوجه وجود کتیبهای ناشناخته به دو زبان فارسی و سنسکریت در یک مجموعۀ خصوصی در پیشاور شد. او پس از بررسی و تصویربرداری از کتیبه، آن را در سال ۱۹۹۷ در خبرنامۀ موزۀ لاهور و یک سال بعد در مجلۀ شرق و غرب ایتالیا منتشر کرد. این کتیبه به صورت تصادفی در روستای زَلَمکوت واقع در درۀ سوات در شمالغرب پاکستان پیدا شده است. در بدو کشف، متأسفانه قاچاقچیان محلی کتیبه را از دل دیواری کهن درآوردند و در بازار پیشاور فروختند. بدین ترتیب این کتیبۀ مهم سر از مجموعهای خصوصی درآورد.
کتیبۀ زلمکوت بر یک قطعۀ سنگ آهک به ابعاد ۵۵*۳۶ سانتیمتر در هفت سطر به زبان فارسی به خط کوفی بینقطه و سه یا چهار سطر به زبان سنسکریت به خط شارَدا نوشته شده است. بر اساس بازخوانی من از متن فارسی، این کتیبه متعلق به یکی از نخستین مساجد شبهقارهٔ هند است که به فرمان امیر ارسلان جاذب، امیر طوس و سردار سپاه غزنوی، در سال ۴۰۱ هجری، کمتر از ده سال پس از نخستین لشکرکشی سلطان محمود غزنوی به هندوستان، بنا شده است.
دکتر عبدالرحمان، در مقالاتی که اشاره شد، خوانشی از متن فارسی کتیبه به همراه ترجمۀ انگلیسی و حواشی تاریخی به دست داد. اما نخستین خوانش از متن سنسکریت دو دهه بعد در رسالۀ دکتری ناشا بن رودزیادی خاو در دانشگاه پیشاور ارائه شد. با وجود تلاش این دو محقق در معرفی این کتیبۀ مهم، خوانش آنها از چند واژۀ کلیدی در هر دو متن فارسی و سنسکریت نادرست بود و همین امر سبب خطا در تعیین کارکرد و بافت اولیۀ این کتیبه شد.
آشنایی من با این کتیبه به حدود چهار سال پیش باز میگردد. در پاییز سال ۲۰۱۹، از طرف آکادمی علوم اتریش و به عنوان عضو هیئت باستانشناسی ایتالیا (موسسۀ ایزمئو) به مأموریتی پژوهشی در درۀ سوات پاکستان اعزام شدم. هدف این سفر بررسی و مستندسازی سکههای مکشوفه از چهل سال کاوشهای هیئت باستانشناسی ایتالیایی در شهر باستانی بریکوت بود. حاصل این پژوهش کتابیست که اکنون در سلسلۀ انتشارات آکادمی علوم اتریش زیر چاپ است.
هنگامی که مشغول بررسی آثار بازمانده از دورۀ موسوم به هندوشاهی و شواهد لشکرکشی سلطان محمود غزنوی در این منطقه بودم، فهرستی از کتیبههای این دو دورۀ تاریخی در درۀ سوات و دشت پیشاور تهیه کردم و به بررسی محتوای آنها پرداختم. یکی از آنها همین کتیبۀ زلمکوت بود که نخستین بار دکتر عبدالرحمان آن را منتشر کرده است. هنگامی که کتیبههای موجود را بر اساس تاریخشان مرتب میکردم، تصادفاً دریافتم که کتیبۀ زلمکوت ظاهراً کهنترین سنگنبشتۀ یادمانی تاریخدار به زبان فارسی نو است که تا کنون شناسایی شده. خانم دکتر ویولا آلگرانتزی، متخصص کتیبههای غزنوی در آکادمی علوم اتریش، نیز در جایی به این موضوع اشاره کرده است. در پایان سفرم به پاکستان در پاییز ۲۰۱۹، چند روز مهمان بخش باستانشناسی دانشگاه پیشاور بودم و فرصتی دست داد تا با دکتر عبدالرحمان دیدار و گفتوگو کنم. چند ماه بعد، خوانش تازهای از متن فارسی کتیبۀ زلمکوت آماده کردم، ولی بازخوانی متن سنسکریت در توانم نبود. دوست و همکار دانشمندم آقای دکتر اینگو اشتراوخ، استاد دانشگاه لوزان در سوییس و متخصص برجستۀ کتیبههای هندی به خط شارَدا، به خواهش من به بازنگری بخش سنسکریت این کتیبه پرداخت و خوانش تازهای در اختیار من گذاشت که در مقالۀ اخیر ما منتشر شده است.
خوانش تازۀ من از متن فارسی کتیبۀ زلمکوت چنین است:
«بسم الله الرحمن الرحیم
لا اله الا الله محمد رسول الله
بنا کرد مزگد را امیر جلیل امیر طوس
ارسلان الجاذب اطال الله بقاه تمام کرد
سرهنگ جلیل بکتاش کوتوال اجیپالنغر
ادام الله دولته بیمن(؟) ماه ذوالقعده
سال فر چهارصد یک بود»
عدم نقطهگذاری در متن کتیبه خوانش بعضی کلمات را دشوار کرده است. نخست لازم است یک خطا را اصلاح کنم. واژۀ دوم در سطر آخر پیشتر توسط عبدالرحمان «مر» خوانده شده بود و همین خوانش سهواً به مقالۀ انگلیسی من نیز راه یافت. پارسال، هنگامی که مقاله به زیر چاپ رفته بود، استاد دانشمند آقای دکتر علیاشرف صادقی مرا متوجه این خطا کرد و خوانش «فر» را پیشنهاد داد. متأسفانه در آن مرحله اصلاح این خطا در مقالۀ انگلیسی ممکن نبود، ولی در تحریر فارسی مقاله، که به زودی در مجلۀ گزارش میراث منتشر خواهد شد، این خطا اصلاح شده است. عبارت «سال بر …» برای ذکر تاریخ در متون کهن فارسی رایج بوده است. این عبارت در سه سند منتشرشده از بایگانی موسوم به گنیزه، منسوب به حوالی بامیان در افغانستان، به صورت «سال فر …» آمده است. «فر» صورت کهنی از «بر» است و در متون معاصرِ کتیبۀ زلمکوت شواهد متعدد دارد، مثلاً در ترجمۀ کهن قرآن موزۀ پارس. از آقای دکتر صادقی برای این تذکر سپاسگزارم.
اما آنچه اهمیت ویژه دارد، خوانش تازۀ چند واژۀ کلیدی در سطرهای سوم و پنجم متن فارسی است.
واژۀ سوم در سطر سوم، در اصل به شکل «مرکد» نوشته شده است. عبدالرحمان آن را به «مرقد» تصحیح کرده و بر اساس همین خوانش، بنای مورد بحث را آرامگاه یکی از همراهان ارسلان جاذب دانسته است. در این صورت انتظار میرفت که نام فرد مدفون در مرقد نیز در کتیبه ذکر شود که چنین نیست. من برای این واژه خوانش «مزگد» را پیشنهاد دادهام که گونۀ فارسی کهنی از «مسجد» است. این واژه در اصل از زبان سریانی (masgadā) وارد فارسی شده و در متون کهن فارسی بیشتر به صورت «مزگت» آمده است. اما صورت «مزگد» دستکم در دو فرهنگ کهن عربی به فارسی تکملۃ الاصناف و المستخلص شاهد دارد.
عبدالرحمان نام و عنوان تمامکنندۀ بنا را در سطر پنجم به صورت «سپهبک خلیل بک ابن کوتوال احمد [ا]لبغر» خوانده است که قابل پذیرش نیست. من برای این سطر خوانش «سرهنگ جلیل بکتاش کوتوال اجیپالنغر» را پیشنهاد کردهام که با تحریر سنسکریت کتیبه نیز هماهنگی بیشتری دارد. عنوان «سرهنگ» دستکم از دورۀ غزنوی در متون فارسی شاهد دارد و در برخی فرهنگهای فارسی متأخر، مانند غیاثاللغات و برهان قاطع، معادلِ عنوان هندی «کوتوال» (در سنسکریت: koṭṭapāla) به معنای دژبان دانسته شده است. جزء نخستِ عنوان اخیر «کوت» به معنای دژ است که در جاینامهایی مانند زلمکوت، بَریکوت و دَمکوت دیده میشود.
آخرین واژه در سطر پنجم منطقاً باید نام قلعه یا شهری باشد که بکتاش حاکم آن بوده است. من در اینجا خوانش «اجیپالنغر» را پیشنهاد کردهام که اصل هندی آن به صورت «جَیَپالَنَگَر» قابل بازسازی است. الف آغازین در اینجا توجیهی ندارد و شاید اشتباه نگارشی باشد. «جیپال» نام یکی از واپسین شاهان سلسلۀ موسوم به هندوشاهی است، که تا پیش از لشکرکشی سلطان محمود غزنوی به هندوستان، دشت پیشاور و درۀ سوات در قلمرو او بود. «نَغَر» صورت معرب واژۀ هندی «نَگَر» به معنای شهر است. در متن سنسکریت، بخش آغازین این جاینام آسیب دیده است، ولی جزء دوم آن «نگر» خواناست. تا آنجا که میدانیم، جاینام «جیپالنگر» جز در این کتیبه در منبع مکتوب دیگری نیامده است.
تاریخ کتیبه در متن فارسی ماه ذوالقعدۀ سال ۴۰۱ هجری است. در متن سنسکریت، این تاریخ به صورت «سال ۱۸۷ (یا ۱۸۹؟)، در نخستین روز نیمۀ تاریک ماه آشادهَه» آمده است. «نخستین روزِ نیمۀ تاریک ماه» دلالت بر نیمۀ ماه قمری دارد. برای مبدأ تقویم موردِ استفاده در تاریخ هندیِ این کتیبه شاهد دیگری سراغ نداریم. سال نخست این تقویم برابر است با سال ۸۲۴ (یا ۸۲۲؟) میلادی، و چنانکه عبدالرحمان حدس زده است، شاید دلالت بر آغاز حکمرانی سلسلۀ موسوم به هندوشاهی داشته باشد، ابوریحان بیرونی در ماللهند از این سلسله با نام «شاهیه الهندیه» یاد کرده است.
نام «جیپال» علاوه بر متون تاریخی هندی و فارسی و عربی، در اشعار فارسی نیز بارها آمده است. از او تا کنون دو کتیبۀ سنسکریت به خط شارَدا در شهر بریکوت در درۀ سوات و شهر ویهند کنار رود سند پیدا شده است. جیپال در سال ۳۹۲ هجری در نبرد پیشاور از سلطان محمود غزنوی شکست خورد و اسیر شد. فرزندان او به منطقۀ پنجاب در شرق رود سند گریختند و مدت کوتاهی در آنجا مقاومت کردند، ولی لشکرکشیها مکرر سلطان محمود را تاب نیاوردند و سرانجام بخش عظیمی از شبهقارۀ هند به تصرف غزنویان درآمد.
تاریخ کتیبۀ زلمکوت کمتر از ده سال پس از نبرد پیشاور است. این بدان معناست که سردار غزنوی ارسلان جاذب، در این فاصله، فرمان به ساخت مسجدی در این محل داده است که ظاهراً کهنترین مسجد شناختهشده در شمال شبهقارۀ هند است. مسجد کهن دیگری که در این منطقه میشناسیم در شهر باستانی اودِگرام در مرکز درۀ سوات قرار دارد، که به استناد متن کتیبهاش، در سال ۴۴۰ هجری به فرمان امیر ابومنصور نوشتگین بنا شده است.
زمانی که مقالۀ انگیسی تقریباً نهایی شده بود، مأموریت تازهای به من سپرده شد تا برای شناسایی و مستندسازی سکههای یافته از شهر اودگرام و چند محوطۀ باستانی دیگر دوباره به درۀ سوات بروم. در همان سفر، در بهار ۲۰۲۲، از فرصت استفاده کردم و با وجود خطرات امنیتی به منطقۀ ملاکند، در فاصلهای نه چندان زیاد از مرز افغانستان، رفتم تا محل کشف کتیبه را بررسی و تصویربرداری کنم.
در ارتفاعات نزدیک روستای زلمکوت، یک صفۀ سنگی کهن بر بلندی تپهای صخرهای واقع شده است که مردم بومی آن را «تخت» میخوانند. تا امروز دو هیئت باستانشناسی ایتالیایی و پاکستانی در این محل به بررسی سطحی پرداختهاند، ولی به علت خطرات امنیتی تا کنون کاوش باستانشناسی منسجمی در آنجا صورت نگرفته است. این در حالیست که متأسفانه قاچاقچیان، به خیال یافتن گنج، بخشهای زیادی از تخت را نابود کردهاند. گمان میرود که کتیبۀ زلمکوت در همین محل یا جایی نزدیک به آن پیدا شده باشد. موقعیت و معماری تخت زلمکوت قابل قیاس با معبد هندوی بریکوت در درۀ سوات است. اگر کتیبۀ دوزبانۀ زلمکوت واقعاً در محل موسوم به تخت پیدا شده باشد، میتوان پنداشت که غزنویان معبد هندو را به مسجد بدل کردهاند. گرچه در نبودِ آگاهی دقیق از چندوچون کشف این کتیبه و بافت باستانشناختی آن، سنجش هر گمانی ناممکن است.
جای افسوس فراوان است که این کتیبۀ مهم در بازار سیاه به فروش رفته است و امروز حتی از محل نگهداری آن بهدرستی آگاه نیستیم. کتیبهٔ زلمکوت کهنترین سنگنبشتهٔ یادمانی تاریخدار به زبان فارسی نو است که تا کنون شناخته شده است. نکتهٔ شایستۀ توجه جایگاه تاریخی زبان فارسی است. هزار سال پیش، حاکمانی ترکتبار، در سرزمینی با ساکنان هندیتبار، مسجدی ساختهاند و برای نگارش کتیبهٔ تاسیس آن از زبان فارسی استفاده کردهاند.
نظرات (۰)