خیلی زود مولوی هم میشود تاجیک و زبانش هم تاجیکی!
محمدجعفر یاحقی، پژوهشگر و نویسنده برجسته و شناختهشده ایرانی در پستی در صفحه اینستاگرام خود با انتشار عکسی از مجسمه مولانا در تاجیکستان، خطاب به تاجیکستانیها، در طعنه به مسئولین و متولیان فرهنگ و هنر ایرانی نوشت: «مولوی از شماست، از شیر مادر هم حلالتر برای آن که به نام او همچون دیگر نامهای بلند حرمت میگذارید!»
متن کامل آنچه او در این مورد نوشت به شرح زیر است:
«نوروز و چنین باران باریده مبارک باد!
نوروز امسال در تاجیکستان به طور ویژه مبارک دانسته شد به اعتبار جلالالدین محمد که در زادگاه راستین او بلخ (مزار) آن را مظهر کفر دانستند و از نشانههای مجوسیت؛ در ایران هم اگرچه نه رسما اما باری تلویحا با خوارداشتن مراسم نوروز از چندین سال پیش عملا همین راه را رفتهایم. نوروز تاجیکستان که همه ساله درخشان برگزار میشد در شهر دوشنبه، امسال به دنبال نام مولانا جلالالدین به وادی وخش منتقل شد که تاجیکان زادگاه او میدانستند و از تندیس باشکوه و دستافشان او در این وادی رونمایی و منطقه به نام او «ناحیه جلالالدین محمد» نامیده شد تا در کنار «ناحیه رودکی» و عینی و واسع و دیگر نواحی منسوب به بزرگان و مفاخر تاجیک بگویند جلالالدین هم از ماست و خدا را چه دیدی تا چشم بر هم بزنی اینجا گرداگرد تندیس مولانا هم شده است قونیهای دیگرو مراسم عرس و سماع و جنب و جوش توریست و رفت و آمد کاروانها از سراسر جهان و رونق اقتصادی و این منطقه در اوج طنطنههای نوروزی با حضور رییسجمهور تاجیکستان و کرور کرور جمعیت سرخوش تاجیک به نام او «ناحیه جلالالدین» نامیده شد تا در کنار «ناحیه رودکی» و عینی و واسع و چندین ناحیه دیگر که به نام بزرگان فرهنگ و ادب نامگذاری شده، بگویند مولوی از ماست.
مولوی از شماست، از شیر مادر هم حلالتر برای آن که به نام او همچون دیگر نامهای بلند حرمت میگذارید و تا چشم بر هم بزنیم ببینیم ناحیه جلالالدین شما هم شده است قونیهای دیگر و کلی مراسم عرس و دستافشانی و سماع و برو و بیا و توریست و کاروانهای جهانگرد که از همین ایران راهی تاجیکستان بشوند و کلی رونق اقتصادی برای برادران تاجیک، که چنین باد!
و حاصل کار آن که خیلی زود مولوی هم بشود تاجیک و زبانش هم تاجیکی! و همین مویرگ ارتباطی هم که از طریق زبان فارسی ما را با او در ارتباط نگه داشته گسیخته شود و دیگر نتوانیم بگوییم مثنوی از ماست، دیگر نتوانیم ادعا کنیم ما هم دیوان کبیر داریم! و این در حالی است که در کشور ما نه یک خیابان درست و حسابی باید به نام او باشد و نه یک موزه و مرکز هنری و مثل مورد نظامی وقتی از خواب بیدار می شویم که کار از کار گذشته و جهانیان دست ما را از دامن رومی و جلالالدین کوتاه دیدهاند. آنگاه باید همزمان با رومی، دستافشان و نواخوان بسراییم: «نوروز رخت دیدم، خوش اشک بباریدم/ نوروز و چنین باران باریده مبارک باد.»
محمدجعفر یاحقی، پاریس، سوم فروردین ۱۴۰۱»
منبع: خبر آنلاین
بسیار عالی . نقاله جالبی بود