چرایی تدریس حرفه ای زبان فارسی به غیرفارسی زبانان
شمار غیر فارسی زبانانی که زبان فارسی را یاد میگیرند، بسیارند و معمولاً به دو گروه تقسیم میشوند؛ گروه اول، افراد علاقهمند به یادگیری زبان فارسی هستند و برای گروه دوم نیز یادگیری زبان فارسی یک ضرورت محسوب میشود.
به گزارش روابط عمومی بنیاد سعدی، در گذشته، حرفه مدرسی زبان فارسی به غیرفارسی زبانان به طور مستقل و تخصصی جایگاهی نداشت و مردم عادی با شنیدن نام این حرفه، آن را بسیار شیرین و جذاب، ولی آسان میپنداشتند. وقتی گفتوگو را با آنها ادامه میدادیم و در خصوص ظرافتهای آن صحبت میکردیم، با این سؤالها روبهرو میشدیم که آیا کسی هست که بخواهد «فارسی» یادبگیرد؟ چرا باید رنج تدوین منابع تخصصی و هزینه تربیت مدرسان زبان فارسی را متحمل شویم؟
در محافل علمی نیز منازعه بین آموزش ادبیات و آموزش زبان وجود داشت؛ اما امروز جایگاه این حرفه، شاید در بین مردم عادی کمتر، ولی در میان اهل علم، به طور تقریبی به عنوان یک تخصص مرتبط با حوزههای آموزش زبان دوم و زبانشناسی شناخته شده است و پذیرفتهاند که حتی مدرسان ادبیات هم بدون مجهز شدن به دانش آموزش زبان دوم و آگاهی از علم زبان، نمیتوانند زبان فارسی را حرفه ای تدریس کنند.
شمار غیرفارسی زبانانی که زبان فارسی را یاد میگیرند، کم نیستند و در نگاه کلی، این افراد را میتوان به دو گروه دستهبندی کرد: گروه اول، افرادی که به یادگیری زبان فارسی علاقهمند هستند و گروه دوم افرادی که یادگیری زبان فارسی برای آنها یک ضرورت است. تعداد گروه دوم در داخل و خارج از ایران بسیارند. برای نمونه، یادگیری زبان فارسی برای کودکان ایرانی مرزنشین به عنوان زبان رسمی کشور و برای کودکان ایرانی خارج از کشور به عنوان زبان موروثی، یک نیاز مبرم است. بنابراین، تربیت مدرسان حرفهای و تدوین منابع مبتنی بر جدیدترین یافتههای علم زبانآموزی ضروری است.
در دانشگاههای خارجی به جز تعداد محدودی از کشورها، رشتهای با عنوان زبان فارسی وجود ندارد. جایگاه زبان فارسی در دانشگاههای خارج از کشور به عنوان یک زبان اختیاری است که دانشجویان برخی رشتهها باید از میان چند زبان که مرتبط با حوزه مطالعاتی آنها است، انتخاب کنند. بنابراین، رویکرد حرفهای به آموزش زبان فارسی میتواند یادگیری این زبان را برای این گروه از مخاطبان جذابتر کند و در گسترش آن سازنده باشد.
زبان فارسی برای بسیاری از خارجیها زبان دوم نیست، بلکه زبان سوم یا چهارمی است که یاد میگیرند. از این رو، مدرسان با آگاهی از جدیدترین پژوهشهای آموزش زبان و تشخیص رویکرد علمی و انواع برنامههای درسی میتوانند برنامه درسی مناسبی برای زبانآموزان خاص خود طراحی کنند.
پردازش زبان فارسی به عنوان زبان سوم یا چهارم در قالب نظریههای زبانی و ساز وکار یادگیری آن باید مطالعه شود تا برای چالشها به طور علمی راه حل یافت. برای نمونه، برخی مدرسان «خط فارسی» را بزرگترین چالش آموزش زبان فارسی میدانند، در حالی که زبان فارسی در تجلی بیرونی خود ویژگیهایی دارد که آن را قاعدهمند میکند و خط فارسی قاعدهمند است و اگر آن قواعد را بشناسیم آموزش و یادگیری آن آسان میشود.
آگاهی از برنامههای درسی متنوع عمومی، منطقهای یا ویژه ایرانیان و غیره و آگاهی از ابعاد طراحی آن بر اساس نیاز و مطالعه اهداف و انگیزه زبانآموزان و اینکه بدانیم چرا زبانآموزان ما فارسی میآموزند، ما را در تهیه محتوا و تنظیم برنامه آموزشیِ تابع نیاز آنها کمک میکند. برای نمونه، یک متخصص آموزش زبان فارسی برای دانشجویان مطالعات خاورمیانه برنامه درسی محتوا-محور را برمیگزیند تا بتواند متناسب با زمینه مطالعاتی و اهداف او تأمین محتوا کند؛ یا برنامه درسی کودکان ایرانی خارج از کشور را متناسب با نیاز اصلی بیشتر آنها که سواد آموزی است، تنظیم میکند.
نظرات (۰)