محمود حبیبی کسبی از مرز فرهنگی نوشت

زبان فارسی ارزشمندترین دارایی ماست. نه در مقام شعار، بلکه در مقام عمل زبان فارسی گنجینه ما، تاریخ ما، مرز ما، جهان بینی ما، فرهنگ ما، زره دفاعی ما، اسلحه ما و در یک کلام انرژی هسته‌ای پنهان ماست.‌

 

زبان فارسی ارزشمندترین دارایی ماست. نه در مقام شعار، بلکه در مقام عمل زبان فارسی گنجینه ما، تاریخ ما، مرز ما، جهان بینی ما، فرهنگ ما، زره دفاعی ما، اسلحه ما و در یک کلام انرژی هسته‌ای پنهان ماست.‌

می‌پرسید چرا؟ مگر زبان چیزی فراتر از چند کلمه است؟‌

می‌گویم نازل‌ترین نگاه به مقوله زبان این است که گمان کنیم زبان فقط وسیله‌ای برای ارتباط انسان‌ها با یکدیگر است. البته بدیهی است که زبان وسیله ارتباط است، اما این ابتدایی‌ترین مرتبه کارکرد زبان است. درحقیقت زبان مخزن اندیشه و تفکر و باور آدمی است و جهان بینی هر انسانی بر مبنای زبان او شکل می‌گیرد. تعدادی کلمه و قواعد خشک دستوری فقط ظاهر زبان‌ها هستند. پایه و شالوده هر زبان، فرهنگ موجود در پس پشت آن زبان است.

وقتی انسان زبانی را می‌آموزد، ابتدا یاد می‌گیرد با آن زبان و با فرهنگ بالیده در آن زبان بیندیشد و سپس بنای اعتقادات و باورهایش را بر پایه آن زبان بنا می‌کند. به همین دلیل است که یک دین واحد در کشور‌های مختلف تغییر می‌کند و بر پایه فرهنگ مردم آن کشور شکل می‌گیرد. مثلا در مسیحیت به اختلافات اساسی کلیسای شرقی در قسطنطنیه و کلیسای غربی در رم بنگرید. یا در اسلام، به تفاوت‌های تشیع ایرانی با تشیع عراقی و تفاوت‌های تصوف خراسانی و تصوف بغدادی دقت کنید.

دین مشترک وقتی به انسان‌هایی با زبان مختلف عرضه می‌شود، حاصلش بسیار متفاوت است. آری، اسلام ایرانی با اسلام جهان عرب تفاوت‌های چشمگیری دارد. زیرا اسلام ایرانی بر پایه فرهنگ ایران پیش از اسلام و نیز متفکران و ادیبان و شاعران پس از اسلام شکل گرفته است. در این بستر اسلام ایرانی است که ابن سینا و ملاصدرا و فردوسی و حافظ رشد می‌کنند و مرز‌های زبان فارسی و ایران بزرگ فرهنگی را از آناتولی تا هند ترسیم می‌کنند.

امروز نیز متفکران و نویسندگان و شاعران و حکیمان فارسی زبان مرزداران ایران فرهنگی و زبان فارسی اند و کسانی که به زبانی فارسی سخن می‌گویند و مهم‌تر از آن به فارسی می‌اندیشند، بر فراز بنایی می‌ایستند که بزرگان تاریخ ایران فرهنگی بنیان نهاده اند. اما متأسفانه بسیاری از جوانان ما به فارسی من در آوردی آلوده به انگلیسی صحبت می‌کنند، ولی به فارسی نمی‌اندیشند، بلکه جهانی فکر می‌کنند. همین تعارض موجب اختلافات شدید فرهنگی میان نسل جدید ما با نسل‌های پیشین شده است. معضل شکاف میان نسلی امروز ما در ولنگاری نظام آموزش ما ریشه دارد. آنجا که نسل جدید پیش از یادگیری زبان و ادبیات فارسی، در مهدکودک و آموزشگاه زبان انگلیسی می‌آموزد و انگلیسی فکر می‌کند.

به همین دلیل بسیاری از ارزش‌های ایرانی مانند وطن دوستی، دین داری، اخلاق مداری، تعهد و خانواده دوستی برای بعضی نوجوانان ما بی معنی است. البته این نسل بی گناه است. ما مقصریم که انگلیسی حرف زدن کودک هفت ساله را ارزش دانستیم. ما مقصریم که مفاخر علمی و ادبی و فلسفی ایران را به او معرفی نکردیم. ما مقصریم که فارسی اندیشیدن و ایرانی زیستن را به او نیاموختیم. ما مقصریم که مرز‌های فرهنگی مان را باز و بی دفاع رها کردیم و فرهنگ غرب با لشکر زبان بین المللی شده انگلیسی پا بر فرش قرمز ما گذاشت و با سلام و صلوات از دروازه‌های فرهنگی ما عبور کرد و باور‌های برخی جوانان ما را مال خود کرد.

زیرا غرب می‌دانست پیش از هرچیز باید زبانش را بین المللی کند تا به واسطه گسترش زبان انگلیسی بتواند به راحتی دین و اعتقادات و ارزش‌ها و سبک زندگی اش را فراگیر کند و درعمل بر ذهن و زبان همه ملت‌های جهان فرمانروایی کند. باری همان گونه که مرز جغرافیایی هر کشوری سپر دفاعی مردم آن کشور است، سپر دفاع از فرهنگ و تاریخ و باور‌های هر ملتی نیز زبان آن مردم است. هرکدام از ما حاضریم برای دفاع از وجب به وجب مرز‌های جغرافیایی ایرانمان جان فدا کنیم، اما تا امروز چقدر برای دفاع از مرز‌های فرهنگی مان کار کرده ایم؟ باور کنیم زبان فارسی مرز فرهنگی ماست که باید تا پای جان از آن دفاع کنیم.


نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

فرم ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی