دوشنبه, ۲۶ شهریور ۱۴۰۳، ۱۱:۲۳ ب.ظ

مترجمی فانوس‌افروز: محمّد قاضی

دکتر فاطمه فرهودی‌پور

پژوهشگر فرهنگستان زبان و ادب فارسی

«دُن کیشوتِ» محمّد قاضی(۱۲۹۲ ـ ۱۳۷۶)، زرهی کهنه برتن، سوار بر اسب نحیف‌اش، زبان به تفاخر می‌گشاید: «نه هرکه چهره برافروخت دلبری داند» انگار که «امیر ارسلان نامدار» یا «حسین کرد» از بطن فرهنگ فارسی قد علم کرده باشد نه قهرمانی خیال‌پرداز از میانۀ رمانی غربی که می‌گوید: «هرچه بدرخشد طلا نیست».

این‌گونه محمّد قاضی، مترجم چیره‌دست مهابادی، با تسلّطی کم‌نظیر بر زبان مقصد، فارسی، بیش از تبحّر بر زبان مبدأ، فرانسه، که معمولاً از آن ترجمه می‌کرد، دست به خلق می‌زد. در ترجمۀ او هدف هم نقل واژه‌ از ظرفی زبانی به ظرف دیگر و هم انتقال جان کلام و جوهر فرهنگ به درون فرهنگی دیگر است. زیرا در نظرگاه او «اگر مترجمان بخواهند مردمشان را با فرهنگ و دانش ملل دیگر آشنا کنند، حکم پنجره را دارند… دریچه‌هایی هستند روی به همان فرهنگ و هنر. دریچه‌هایی به جهان روشنائی.» (قاضی در جنّتی، ص ۷)

وی، به تصریح خودش، بیش از پنجاه‌هزار بیت شعر فارسی از بر داشت و این یعنی در حافظه داشتن گنج‌واژه‌ای عظیم از میراث زبان فارسی. سواد ادبی و آشنائی با پس‌کوچه‌های فارسی، به قاضی کمک می‌کرد تا بازی‌های زبانی نویسنده در زبان مبدأ را به بازی‌های زبانی معادلش در زبان مقصد تبدیل کند و معنا را، به سلامت، از میان سطوح بلاغی عبارات گذر دهد تا هنر زبانی نویسنده در مسیر انتقال از زبانی به زبان دیگر بی‌رنگ نشود. طرفه‌تر آنکه در پانویس و توضیح اضافه‌بر متن این شگردهای زبانی را برای خوانندگان خاص می‌آورد تا حظّ دو چندان ببرند از تماشای این شاهکار( خزاعی‌فرد و فریدی، ص۳۱).

از سویی دیگر عنان قلم را هم در عرصۀ زبان فارسی رها نمی‌کند که در آخرکار اثری تازه به فارسی خلق و سویۀ امانت‌داری در ترجمه به فراموشی سپرده شود:

وی هرگز بینش ذهنی و عاطفی خود را در ترجمه تأثیر نداده و در پیام و محتوایی که زادۀ قلم و ثمرۀ اندیشۀ نویسندۀ اصلی است، دخل و تصرّف ننموده، بلکه کوشیده آنها را صادقانه با بهره‌گیری از واژه‌ها و ترکیبات و الفاظ و عبارات زیبای فارسی، بدون آن‌که آگاهانه و از روی تعمّد با گرایش‌های سیاسی و مذهبی و اجتماعی خود متناسب و سازگار سازد، به خوانندگان ابلاغ نماید. (مدرّسی، ص ۱۹۰)

مهم‌ترین معیارهای قاضی در حوزۀ زبان ترجمه «وفاداری» به متن، تلاش برای«معادل‌یابی»، «شفافیّت» و «بومی‌سازی» بود؛ امّا ملاک قاضی در گزینش آثار برای ترجمه بیشتر ارزش‌های اجتماعی بوده تا ارزش‌های ادبی آنها و راهبردهایش در ترجمه، از وی چهره‌ای متعهّد و اخلاق‌گرا ساخته است. ترجمه برای او راهی است اخلاقی برای مبارزه در برابر جمود و جزم‌اندیشی. او که در کارنامه‌اش قریب به هفتاد اثر(← جنّتی، ص ۳۰ ـ۳۱) را به یادگار گذاشته است، مدّعی بود:

من فانوس افروزم و کارم این بوده‌است که در دوران عمر کوتاه خود مغزها را با عرضه کردن آثار آزاداندیشان جهان روشن کنم و حقایق زندگی را که آزاد زیستن و آزاد اندیشیدن و عشق به همنوع و محبّت و انسان دوستی و دموکراسی و کار و کوشش برای بهروزی خود و اجتماع است به همه ابلاغ کنم. (قاضی در قانعی، ص ۱۶۶)

طنّازی و برخورد ظریف او با زبان در مواجهه با بیماری نیز آشکار می‌شود؛ در سال ۱۳۵۴ سرطان، تارهای صوتی و نای او را به تاراج می‌برد. قاضی که پس از جراحی با کمک دستگاهی ویژه که صدائی خاص داشت، سخن می‌گفت؛ این واقعه را چنین توصیف کرد:

                             قاضی که به راه ترجمه جوکی شد        از بس که نوشت چون قلم دوکی شد

                            دیدیـم که عاقبــت به دست جرّاح        تبدیل به یک عروســک کوکــی شد

منابع

جنّتی، اسماعیل(تیر ۱۳۷۸). «پروندۀ ویژۀ شادروان محمّد قاضی ـ واژه در زمین رقصندۀ ترجمه»، گلستانه. ش ۷. ص ۵ ـ ۳۱.

خزاعی‌فرد، علی و فریدی، مازیار (تابستان ۱۳۸۹). «تک صدایی در ترجمۀ دن‌کیشوت». مجلّۀ مطالعات و زبان ترجمه. ش ۱. ص ۱۹ ـ ۳۸.

رجبی، عرفان (تابستان ۱۳۹۲). «قاضی و بازی ترجمه با قدرت: به در می‌گویم، دیوار، تو گوش کن». نشریۀ زبان و ادب فارسی. ش ۱۵، ص ۳۱.

قانعی‌فرد، عرفان (۱۳۷۶). دمی با قاضی و ترجمه. سنندج: ژیار.

مدرّسی، فاطمه (پائیز و زمستان ۱۳۷۸). «محمّد قاضی مترجمی چیره‌دست». نشریّۀ شناخت، ش ۲۶، ص ۱۸۴ ـ ۱۹۱.

 


نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

فرم ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی