فرادیس: زبان فارسی در افغانستان شیرینِ بیفرهاد است
انگلیسیها بنیان فارسیستیزی را در منطقه گذاشتند
نشست ماهانۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی با عنوان «زبان فارسی در صد سال پسین افغانستان» به سخنرانی منوچهر فرادیس نویسنده، روزنامهنگار و ناشر افغانستانی اختصاص داشت و در این نشست او گزارش کاملی از فارسیستیزی در یکصد سال گذشتۀ در افغانستان ارائه کرد.
به گزارش روابط عمومی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، در آغاز نشست «زبان فارسی در صد سالِ پسین افغانستان» محمد دبیرمقدم، معاون علمی و پژوهشی فرهنگستان زبان و ادب فارسی گفت: امروز روز بسیار مسرتبخشی است که پس از چند سال وقفه که در برگزاری نشستهای ماهانۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی به سبب بیماری کرونا به وجود آمده بود این سلسلهسخنرانیها آغاز میشود.
او افزود: نخستین سخنرانی ماهانۀ فرهنگستان در دور تازه، دربارۀ زبان فارسی در افغانستان است و میزبان منوچهر فرادیس نویسنده، ناشر و پژوهشگر افغانستانی هستیم. زبان فارسی در افغانستان موضوع مهمی است و فرهنگستان زبان و ادب فارسی باید خیلی پیشتر دربارۀ این موضوع ورود میکرد.
او با ذکر جملهای از «جیمز دارمستتر» گفت: او در یکی از مجلدهایی که سال ۱۸۸۳ میلادی به زبان فرانسوی نگاشته است نکتهای دربارۀ زبان فارسی بیان میکند، او میگوید: «زبان فارسی در میان همۀ زبانهای خانوادۀ هند و اروپایی از همه سادهتر شده است.» هرگز از این سخن رنگ و بوی خاص تعصبی برداشت نکنید. صرفاً سخن من گزارهای از یک ویژگی ردهشناختی یکی از زبانهای خانوادۀ هند و اروپایی است. برای من که معلم زبانشناسی هستم و سرگرم پژوهش در زبانهای ایرانی هستم، گفتۀ دارمستتر این پیام را در خود دارد که چه شده است که زبان فارسی که در پنج قرن پیش از میلاد حضرت مسیح چنانکه در سنگنوشتههای شاهان هخامنشی میبینیم، یک زبان تصریفی بوده، در دورۀ فارسی میانۀ ساسانی مشهور به پهلوی مقداری زیادی از ویژگیهای تصریفی را از دست داده و تبدیل به زبان عملی شده است و بعد وقتی به دورۀ فارسی نو میرسد این امر شدت بیشتری گرفته است.
دبیرمقدم افزود: پیام گفتۀ دارامستتر برای من معلم زبانشناسی و علاقهمند به حوزۀ ردهشناسی این است که زبان فارسی در گسترۀ جغرافیای وسیعی به کار میرفته است و کسانی که زبان مادریشان فارسی نبوده است به عنوان زبان دوم این زبان را میآموختند. هر وقت این اتفاق میافتد ساختار نحوی یک زبان ساده میشود و به یک زبان میانجی یا فراقومی تبدیل میشود. زبان فارسی هم این ویژگی را دارد.
او افزود: این اتفاق دربارۀ زبان انگلیسی هم افتاده، اما پنج قرن پیش. اگر شما شکسپیر را بخوانید میبیینید که با یک زبان تصریفی روبهرو هستید مثل فارسی باستان. چه شد که در مدت زمان ۶۰۰ سال زبان انگلیسی به زبانی تحلیلی تبدیل شد؟ علت آن است که زبان انگلیسی هم در گسترۀ وسیعی نفوذ پیدا کرد و گویشهایی مثل انگلیسیِ آمریکایی، انگلیسیِ استرالیایی، انگلیسیِ کانادایی، انگلیسیِ هندی و یا انگلیسیِ آفریقایی به وجود آمد. همین مسئله دربارۀ زبان فرانسوی هم صادق است. اما هیچ کس نمیگوید که من زبانم استرالیایی و یا زبانم کانادایی است.
معاون علمی و پژوهشی فرهنگستان زبان و ادب فارسی ادامه داد: چه شده است که اینقدر در این منطقه که سه نام فارسی، دری و تاجیکی برای زبان فارسی داریم. آیا این موضوع تصادفی است و علت اصرار بر اینکه بگویم فارسی معیار ایران، فارسی معیار افغانستان (دری) و یا فارسی معیار تاجیکستان چیست؟ این مفاهیم را ما نمیتوانیم دلبخواهی تعریف کنیم. بنابراین هرگونه تضعیفی در این راستا انجام شود خواسته و ناخواسته بازی در زمین کسانی است که علاقهمند به فرهنگ مشترک این منطقه نیستند و میخواهند ما را در دام خود گرفتار کنند.
دبیرمقدم ادامه داد: اگر زبانی ویژگی بسیار تصریفی داشته باشد یعنی به همان شدت زبان فارسی باستان، نظام حالت و نظام مطابقۀ جنس دستوری داشته باشد، یعنی آن زبان قرنهاست که در انزوا بوده است و اگر بخواهد رخت عوض کند این اتفاق در ده سال و بیست سال اتفاق نمیافتد. اگر اصرار ورزیده شود یعنی میدان باز میشود برای زبان خارجی.
به گفتۀ دبیرمقدم، اگر در هندوستان زبان فارسی جایگزین پیدا کرد، زبان فارسی، زبان فرهنگی بود زبان گویشور نبود. اما در جاهای دیگر که زبان گویشور است این اتفاق نمیافتد.
معاون علمی و پژوهشی فرهنگستان با بیان این مقدمه و معرفی منوچهر فرادیس، از وی خواست سخنان خود را آغاز کند.
منوچهر فرادیس هم در آغاز سخنانش با ابراز خوشحالی از حضور و سخنرانی در فرهنگستان زبان و ادب فارسیگفت: خیلی خوشحالم که در قلب زبان فارسی یا آن جایی که قلب زبان فارسی میتپد، حضور دارم. جا دارد پیش از آغاز سخنانم، چهارم دیماه روز بزرگداشت رودکی سمرقندی، نیای بزرگ شعر فارسی را گرامی بدارم.
او با بیان این مطلب که در این نشست تنها گزارشی تاریخی از آنچه بر زبان فارسی در صد سال گذشته بر زبان فارسی در افغانستان رفته است ارائه می کند، گفت: به باور خودم اصلاً قصد، غرض و کینه و عقدهای ندارم و امیدوارم این گونه باشد و بتوانم بدون حبّ و بغض گزارشی از سرگذشت زبان فارسی در صد سال اخیر در افغانستان ارائه بدهم.
او دربارۀ فارسیستیزی در افغانستان گفت: انگلستان پایۀ فارسیستیزی را در منطقه ما گذاشته است. من در این مجال بحثی دربارۀ این موضوع ندارم، اما کسی که خودش انگلیسستیز است (محمود طرزی) بحث فارسیستیزی را نیز در افغانستان بنیاد میگذارد.
او افزود: از دوران امیر حبیبالله سراج الملت و الدین، شاهد فارسیستیزی غیر مستقیم در افغانستان هستیم. دیوان و دفتر و شعر و تاریخ و کتابهای رسمی و مُهر دولتی احمدشاه ابدالی، همۀ این آثار به زبان فارسی است. اشعار خود احمدشاه ابدالی نیز به زبان فارسی است. آن چیزی که از امیر عبدالرحمان خان به عنوان خاطراتش باقی مانده نیز به زبان فارسی است. محمود طرزی به واسطۀ اختلافاتی که پدرش با امیر عبدالرحمنخان داشت اول بار به کراچی و از آنجا به بغداد و پس از آن به استانبول تبعید میشود و پس از آن به شام میرود و آنجا آموزش میبیند.
اما پس از مرگ امیر عبدالرحمنخان فرزند او امیر حبیبالله به امارت میرسد و او عدهای را دعوت میکند که دوباره به افغانستان بازگردند و یکی از آنها خانوادۀ محمود طرزی است.
فرادیس از ازدواج دختران محمود طرزی با پسران امیر حبیبالله به عنوان یکی از عوامل راهیابی او به دربار یاد میکند و میگوید: طرزی پس از بازگشت به افغانستان روزنامۀ «سراجالاخبار» را منتشر میکند. طرزی نثر منشیانه و متکلّف فارسی را که در آن زمان شکل و شمایل عجیب و غریبی به خود گرفته بود اصلاح کرد تا نثر ساده شود.
او افزود: نخستین ترجمههای داستانی در زمان محمود طرزی اتفاق میافتد. اگر امروزه از ادبیات مدرن افغانستان حرف میزنیم باید بگویم که محمود طرزی بنیانگذار این ادبیات است. او زمینهای را فراهم میکند تا گونۀ رمان و داستان کوتاه به ادبیات افغانستان راه یابد. از او به عنوان بنیادگذار مطبوعات افغانستان هم یاد میشود.
به گفته فرادیس: طرزی در مجموعۀ مقالاتش در سراجالاخبار برای نخستین بار در تاریخ افغانستان طرح میکند؛ همانگونه که افغانها ملت مستقلی هستند، باید زبان مستقلی هم داشته باشند. سخنهایی که او در مقالاتش دربارۀ زبان فارسی طرح میکند جنبۀ علمی و زبانشناسی ندارد و اعلام میکند که قطعاً زبان افغانی اجداد تمام زبانهای دنیا است و منشأ مکانی زبان افغانی را کوه هندوکش میداند. او زبان فارسی را زبانی عاریتی تلقی میکند که متعلق به ملت ایران است و اعلام میکند که ما به عنوان افغانها باید زبان خود را داشته باشیم.
به گفتۀ این پژوهشگر، در دوران «امیر شیرعلیخان» نخستین کاری که برای زبان پشتو شد ساختن القاب واژههای نظامی به زبان پشتو بود. این کلمات با ترکیب کلمات پشتو و ترکی ساخته میشوند.
او افزود: طرزی میگوید ما باید تنها به واژههای نظامی بسنده نکنیم و باید برای زبان دفتر و دیوان و آموزش و پرورش زبان افغانی بسازیم. البته او کجدار و مریز صحبت میکند از یک طرف میگوید زبان فارسی زبان همه و زبانی شیرین است، اما از طرفی میگوید باید زبانی افغانی زبان رسمی ما باشد. منظور او از زبان افغانی زبان پشتو است.
فرادیس ادامه داد: ما از نظر تاریخی نمیدانیم که این زبان از چه زمانی از افغانی به زبان پشتو تبدیل میشود، اما مکتوبی از محمد ظاهرشاه به تاریخ سال ۱۳۲۵ است که همچنان سخن از زبان افغانی است. اما در قانون اساسی سال ۱۳۴۳ است که زبان پشتو به عنوان زبان افغانی طرح میشود.
به گفتۀ این پژوهشگر افغانستانی، محمود طرزی و اماناللهخان برای استقلال افغانستان بر علیه انگلیسها مبارزه میکنند اما مسئولیت فارسیزدایی از منطقه را که هدف انگلیس است، محمود طرزی خواسته تا ناخواسته برعهده میگیرد. البته شاید زمانی که محمود طرزی این حرفها را میزد نمیدانست که حرفهایش چه فاجعهای در افغانستان به بار میآورد و از عواقب کارش بیخبر بود و با کارش باعث جدایی مردمان یک کشور میشود.
او افزود: متأسفانه در افغانستان تیغ تعصب قومی آن قدر ملت را از هم جدا کرده است که هر قومی خود را برتر از دیگر اقوام میداند و اگر قومی مخالف قوم ما است همۀ کارهای آن قوم بد است، اما بدِ قوم من هم خوب است. من در سخنرانی، مقالات و زندگیام تلاش کردهام اینگونه نباشم و تلاش میکنم واقعیت را بازتاب بدهم.
او افزود: دوران پادشاهی اماناللهخان را باید به دو بخش تقسیم کنیم: در نیمۀ نخست که شش سال طول میکشد شاهد رشد مطبوعات و چاپ و نشر کتاب هستیم و فضایی برای رشد و شکوفایی زبان فارسی در افغانستان به وجود میآید. او در سال ۱۳۰۲ هجری خورشیدی نهادی با نام «پشتو مرکه» را برای ترویج زبان پشتو پیشنهاد میکند. هدف او ضدیت با زبان فارسی نیست بلکه هدف او رشد زبان پشتو در کنار زبان فارسی است. تمام دستنوشتههای دوران پادشاهی او به زبان فارسی است. در دوران او همۀ اقوام کشور به زبان فارسی سخن میگفتند و زبان پشتو تنها زبان قومی در افغانستان بود.
او افزود: دوران حکومتداری نه ماهۀ امیر حبیبالله کلکانی هرج و مرج افغانستان را فرامیگیرد. در این دورۀ کوتاه شاهد عقبگرد فرهنگی در افغانستان هستیم و دبیرستانها تعطیل میشوند. او خود را شاه خطاب نمیکرد و خود را امیر و خادم دین رسولالله میدانست. کاری که طالبان در عرض چند سال در افغانستان کردند، امیر حبیبالله کلکانی در عرض نه ماه در افغانستان کرد.
فرادیس ادامه داد: با روی کار آمدن محمد نادرشاه، استبداد و خفقان در افغانستان شدت میگیرد و شاهد ممیزی شدیدی در افغانستان هستیم. بهگونهای که همۀ روزنامهها باید قبل از انتشار از نظر شاه بگذرد و یا کاملاً همسو با دیدگاههای او باشد. تنها اتفاق خوشایندی که در این دوره شاهد هستیم رونق داستاننویسی است. البته بیشتر داستانهایی که نوشته میشود در ستایش نادرشاه و نکوهش حکومتداری حبیبالله کلکانی است.
او در ادامه از وزیر دیوانۀ نادرشاه به نام محمد گلخان مهمند یاد میکند که با بیشتر اقوام افغانستان سر عناد و دشمنی داشت و این موضوع را پنهان نمیکرد و از مخالف سرسخت زبان فارسی بود. او افرادی را از اقوام پشتون پاکستان به شمال افغانستان که مناطق حاصلخیزی بوده میآورد و زمینهای خوبی در اختیار آنها میگذارد. او همچنین به فارسیزبانها و ازبکها میگوید که میخواهم در این منطقه کتابخانۀ بزرگی به زبان فارسی تأسیس کنم و شما کتابهای فارسی، ازبکی و ترکمنی را تحویل ما بدهید تا در این کتابخانه قرار گیرند.
او افزود: معلوم نیست که این مردمان سادهدل بودند و یا از سر ناچاری بوده که تمامی این کتابها را در اختیار او میگذارند و او همۀ این نسخههای خطی را آتش میزند و میگوید که از این پس شما یک ملت هستید و زبان همۀ شما افغانی است و زبان فارسی و باقی زبانها هیچ ربطی به شما ندارد.
به گفته فرادیس محمد گلخان مهمند به زبان فارسی در افغانستان بسیار صدمه زد و دستور داد سنگنبشتههایی را که به زبان فارسی است، بتراشند که تا هنوز در کنار قبر رابعۀ بلخی این سنگها کنار هم افتاده و موجود اند. ارگ تاریخی میمنه را که نماد تمدن خراسان بود ویران کرد. تغییر بیشتر نام شهرها به نامهای پشتو در دورۀ او اتفاق افتاد. تنها در بلخ بیش از ۲۷ نام تاریخی را به زبان پشتو تغییر داد.
او افزود: وقتی ظاهرشاه به حکومت رسید، محمد هاشمخان نخستوزیر بود. او در خرابی و استبداد افغانستان سهم بهسزایی داشت. محمد هاشمخان در دامن انگلیسیها بزرگ شده بود اما بعدها دلبستۀ نازیها شد. اصل این اندیشه که آریا باید یک قوم و ملت باشد با محمد هاشمخان در افغانستان شکل گرفت و در این دوره نوعی فارسیستیزی در افغانستان شدت میگیرد و کتابهای بیشماری با هدف جعل تاریخ نوشته میشود.
به گفته فرادیس؛ محمد هاشمخان در اواخر سال ۱۳۱۵ دستور میدهد تا تدریس زبان فارسی در مدارس در دانشگاه کابل و ادارات دولتی ممنوع شود و آموزشگاه پشتو یا کورس پشتو برای همۀ کارمندان دولت اجباری برپا شود تا همه در مدت سه سال زبان پشتو را فرا بگیرند. او با این کار ضربۀ مهلکی به زبان فارسی زد. با همۀ این سختگیریها زبان پشتو در افغانستان گسترش پیدا نکرد. تا زمان ابلاغ این دستور فارسیستیزی در افغانستان به این شکل در افغانستان بیسابقه بوده است. در سال ۱۳۱۶ هاشمخان مجبور میشود که این دستور را لغو کند اما تا دهۀ چهل کارمندان دولت برای رشد زبان پشتو مجبور بودند که این زبان را فرابگیرند اما هرگز چنین حمایتی از زبان فارسی در افغانستان صورت نمیگرفت.
او افزود: در دوران نخستوزیری شاهمحمودخان، وی دکتر عبدالاحمد جاوید را به دربار احضار میکند و دستور میدهد معادل واژههای دانشگاه و دانشکده به زبان پشتو ساخته شود. این خیلی عجیب است که یک استاد زبان فارسی را مجبور میکنند که برای زبان پشتو واژههایی بسازد که برگرفته از زبان فارسی است.
او با اشاره به سال ۱۳۴۳ که قانون اساسی افغانستان تدوین میشود گفت: در این قانون برای نخستین بار از زبان فارسی به عنوان زبان دری یاد میشود و زبان دری در کنار زبان پشتو به عنوان زبان رسمی در قانون اساسی گنجانده میشود. در این دوران و پس از آن شاهد دشمنی جاهلانهای با زبان فارسی در افغانستان هستیم با اینکه با این زبان حرف میزنند با این زبان باسواد میشوند و میتوانند بخوانند و بنویسند اما با این زبان دشمنی دارند که تلاش میکنند به هر شیوهای آن را حذف کنند.
فرادیس افزود: در دهۀ چهل هجری شمسی که به عنوان دهۀ دموکراسی از آن یاد میشود، شاهد اوج شکوفایی و چاپ و نشر به زبان فارسی هستیم و بیشترین تولیدات به زبان فارسی چه به عنوان کتاب و مقاله و چه مطبوعات در این دوره اتفاق میافتد.
او با اشاره به اشغال افغانستان به دست روسها در سال ۱۳۵۸ و روی کار آمدن ببرک کارمل گفت: در دورۀ ببرک کارمل بیشترین کار برای زبان فارسی صورت میگیرد. برای نخستین بار مطبعه دولتی در افغانستان تصحیح تاریخ بیهقی استاد فیاض و تصیحح دیوان حافظ را چاپ میکند. براساس آماری که به دست آوردهام در دورۀ ببرک کارمل و دورۀ دکتر نجیبالله ۲۷۰ عنوان کتاب به زبان فارسی منتشر میشود و در دانشگاهها و رادیو و تلویزیون وضعیت زبان فارسی خوب میشود. پس از ببرک کارمل، دکتر نجیبالله روی کار میآید. در دورۀ او در چهارچوب ادبیات سوسیالیستی وابسته به مسکو آثار متعددی به زبان فارسی منتشر میشود.
مدیر نشر زریاب افزود: در سال ۱۳۷۱ مجاهدین در افغانستان روی کار میآیند در دورۀ مجاهدین شاهد هرج و مرج مطلق در افغانستان هستیم و کتابسوزیهای متعددی در افغانستان اتفاق میافتد. دورۀ پنج سالۀ طالبان نیز که یک دورۀ کاملاً بستهای است، تنها رادیو شریعت در افغانستان فعال است و تنها روزنامۀ دولتی منتشر میشود و فعالیت همۀ رسانههای مکتوب، تصویری و شنیداری در این دوره متوقف و ممنوع میشود. در این دوره طالبان تا جایی که در توان دارند تلاش میکنند تا زبان فارسی را در افغانستان محو کند.
او افزود: در دورانی که در افغانستان همه به دنبال پروژه گرفتن از آمریکاییها بودند، من به دنبالم عشقم یعنی زبان فارسی رفتم و نشر زریاب را تأسیس کردم و بدون کمک دولتی و یا فردی توانستم تا به امروز بیش از هفتاد و پنج عنوان کتاب ارزشمند به زبان فارسی منتشر کنم.
فرادیس در ادامه سخنانش با بیان این مطلب که تاکنون هیچ دولتی از زبان فارسی در افغانستان حمایت نکرده است، گفت: تجربه به من ثابت کرده حتی کسانی که در غرب تحصیل کردهاند وقتی در افغانستان به مقامی میرسند از تنگنظرترین افراد میشوند و بدترین ظلمها را به مردم و زبان فارسی میکنند، مثلاً در دورۀ وزارت کریم خرم که در فرانسه تحصیل کرده بود شاهد قوت گرفتن فارسیستیزی در افغانستان هستیم. او دستور داد تا هزاران جلد از کتابهایی را که انتشارات عرفان منتشر کرده بود به دریای هیرمند بریزند.
او افزود: اما با همۀ این حرفها همچنان در افغانستان کتاب در افغانستان به زبان فارسی منتشر میشود و با همۀ سختگیریها مردم به زبان فارسی سخن میگویند. نجیب بارور شعری برای استاد رهنورد زریاب سروده که یک مصراع آن این است: «این زبان فارسی شیرین بیفرهاد نیست» اما متأسفانه زبان فارسی در افغانستان آنچنان بیفرهاد است که بیپناهتر از زبان فارسی در افغانستان چیزی را سراغ نداریم.
محمدسرور مولایی، عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی هم در پایان این مراسم گفت: به نظر من فرهنگستان زبان و ادب فارسی هرگز نسبت به وضیعت زبان فارسی در افغانستان بیاعتنا نبوده است و روش حمایتی که پیش گرفته بسیار ارزشمند است.
گفتنی است این نشست با حضور تنی چند از اعضای پیوسته و وابسته، اعضای هیئت علمی، پژوهشگران و کارشناسان فرهنگستان و میهمانانی در مرکز دیپلماسی عمومی وزارت امور خارجه و شورای پاسداشت زبان فارسی برگزار شد.
نظرات (۰)