در ادبیات فارسی نیاز جدی به نظریهپردازی داریم
مهدی حیدری گفت: در رشته ادبیات فارسی، نیاز جدی به نظریهپردازی داریم، چیزی که استادان ما کمتر به آن توجه میکنند و ما را بیشتر وادار به خوانش متون ادبی میکنند. مهدی محبتی در «قرنهای بیزمان» به سمت نظریهپردازی حرکت کرده است.
به گزارش پایگاه خبری زبان آوری از روابط عمومی خانه کتاب و ادبیات ایران، نشست نقد و بررسی کتاب «قرنهای بیزمان» چهارشنبه (بیستوچهارم فروردینماه ۱۴۰۱) با حضور مهدی حیدری؛ استاد دانشگاه یزد، مهدی محبتی؛ نویسنده کتاب و محمدرضا حاجی آقابابایی در خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد.
مهدی محبتی درباره انگیزه پرداختن به عطار در قالب کتاب و جایگاه عطار در حوزه اندیشه عرفانی و تفکر عرفانی، بیان کرد: ما امروزه با مشکلات و مسائل مهمی روبهرو هستیم که یا باید به آنها پاسخ دهیم و یا از کنار آنها رد شویم؛ مسائلی مثل معناداری جهان، معناداری انسان، نوع برخورد با آنچه دغدغههای امروزی انسان را تشکیل میدهد، کلان مسألههایی مثل پوچگرایی. مدتها فکر میکردم که ما با این موارد باید چه کنیم. یک راه این است که بگوییم انسان در طول تاریخ هیچگاه خوشبخت نبوده و امروزه هم نخواهد بود. باید بپذیریم که حدود 10 تا 15 درصد آدمهایی وجود دارند که دغدغه آنها مسائل فرهنگی و معنوی است و اکثریتی نیز وجود دارند که نه این چیزها برایشان مهم است و نه دنبال این موارد هستند.
وی ادامه داد: حتی در طلائیترین دورههای تاریخ همچون دوره تمدن «هلنی» یا دوره درخشان تمدن اسلامی، متفکران بزرگ آن زمان هم همیشه مینالیدند که دنیا جای بدردنخوری است و مردم روی به دنیا دارند و کسی به حکمت و معرفت گوش نمیدهد. همین حرفهایی که ما امروز میزنیم. یک راه این است که واقعیت را بپذیریم و خود را اذیت نکنیم. نه پاسخ معقولی برای جهان خواهد بود و نه ما میتوانیم پاسخی بدهیم. به قول حافظ «آدمی در عالم خاکی نمیآید بهدست عالمی دیگر بباید ساخت از نو آدمی». از طرف دیگر مواردی امروزه بسیار ذهن ما را مشغول کرده، ازجمله اینکه مفهوم پیشرفت چیست؟ توسعه چیست و چگونه بهدست میآید؟ آیا واقعا توسعه این است که انسان در یک فضای بازتر با سرعت بیشتر قرار گیرد، اما از درون افسردهتر شود؟ این درست نیست، اما چیزی که ما داریم هم درست نیست. همیشه برای حداقلها درگیریم. پس این هم توسعه نیست.
عطار از همه گذشتگان میراث فکری ما، امروزیتر است
این نویسنده گفت: مجموعه این دغدغهها باعث شد فکری کرده و پاسخهایی برای آنها پیدا کنیم که یکی از پاسخها کتاب «قرنهای بیزمان» بود که پاسخی باشد به دغدغههایی که کسانی در گذشته داشتند و به ما شبیهتر بودند. با سنت دو گونه میتوان برخورد کرد. یکی اینکه آن را مقدس کرده و روی طاقچه بگذاریم و بگوییم خیلی ارزشمند است، ولی کارا نباشد، مثل اشیاء موزهای. خب ادبیات و میراثی که بهدرد نخورد، چقدر میتواند برای نسل امروزی که با خودش هم مسأله دارد، کارایی داشته باشد. گونه دیگر برخورد با سنت این است که بگوییم میراث کلاسیک و عرفانی ما حرفهایی برای انسان امروز دارد. در طول بیش از 30 سال پژوهش متوجه شدم در بین اینها مولانا، سنایی، عطار و بسیاری از بزرگان دیگر حضور دارند، اما از جهات مختلف عطار از همه گذشتگان میراث فکری ما، امروزیتر است. شاید هیچ شاعر و عارفی در طول تاریخ و فرهنگ ما، مسألهاش اضطراب وجود نیست. یعنی برای چه به این دنیا آمدهایم؟ عطار اساسا با مسأله وجود درگیر است. اینکه اگر نظام احسن است، پس این مشکلات برای آدمها و برای دنیا وجود دارد، چیست؟
محبتی در ادامه این بحث بیان کرد: سعی کردیم در این کتاب این دغدغهها را کمی باز کنیم که از این میراث چه بهرهای میتوان برای انسان امروز برد و دیگر اینکه آیا با عرفان میتوان آدم درست و حسابی بار آورد؟ عرفان بهعنوان یک امر فردی و شخصی، چگونه میتواند جامعه را به سعادت برساند؟ دغدغه اصلی من در این کتاب این بود که نسبتی که عطار با نوع نگاه خودش به خدا، عرفان و انسان دارد، خیلی نزدیک به مشکلات امروز است که متأسفانه آنچنان که باید مطرح نشده بود و من سعی کردم در این کتاب پاسخهایی برای این امر پیدا کنم.
عطار دردهای بشری را میبیند و این دردها او را بیقرار میکند
در بخش دیگری از این نشست، مهدی حیدری؛ استاد دانشگاه یزد و نویسنده کتابهایی همچون «تصوف و سیاست»، درباره کتاب «قرنهای بیزمان»، گفت: کسی که این کتاب را ورق بزند، نگرش همهجانبه یک استاد را در شاخههای مختلف فرهنگی، فلسفی و عرفانی کاملا درک میکند. من حس میکنم حداقل در رشته ادبیات فارسی، نیاز جدی به نظریهپردازی داریم، چیزی که استادان ما کمتر به آن توجه میکنند و ما را بیشتر وادار به خوانش متون ادبی میکنند. بههرحال خوانش متون ادبی و درک درست زبانی متون در اولویت است، ولی اینکه ما افقهای نظریهپردازی را بهطور کلی بر محصلان رشته ادبیات فارسی میبندیم، کار بسیار نادرستی است و من فکر میکنم دکتر محبتی در این کتاب به سمت نظریهپردازی حرکت کرده است. مثل خود عطار که دردهای بشری را میبیند و این دردها او را مضطرب و بیقرار میکند و از سر بیقراری شعر میسراید. این گفتن شاید برای عطار و امثال او، راه رهایی از اضطرابها و نوعی التیام است. فکر میکنم دکتر محبتی هم در این کتاب چنین منشی دارد و من از بعضی جهات میخواهم این کتاب را با آثار عطار مقایسه کنم. ساختاری که در آثار عطار وجود دارد، بهنوعی در این کتاب هم دیده میشود و دغدغههای مولف یک فرم خاص و یک ساختار حلقوی به کتاب بخشیده است.
وی افزود: دکتر محبتی این کتاب را پس از آثار ارزشمندی از فروزانفر، زرین کوب، هلموت ریتر، پورنامداریان، پورجوادی، تصحیح دکتر شفیعی کدکنی و ... نوشته است. از این جهت، خلق این اثر پس از این آثار ارزشمند، یک دریچه جدیدی را باز میکند. جسارت ایشان در نقد هم قابل توجه است. روش پژوهشی و نثر جذاب و گیرای دکتر محبتی، با دیگر پژوهشگران متفاوت است و در کنار هم گذاشتن گزارهها و منقولات دیگران نیست که این ارزشمند است. فکر میکنم با خواندن نثر ایشان نوعی سلوک علم در متن را یاد میگیرید که چگونه میتوان از دستاندازهای تفکر عبور کرد و چالشهایی را پشتسر گذاشت. خواننده این مسیرها را با مولف طی میکند. طبقهبندیهای خیلی خوبی در کتاب صورت گرفته است و از وجوه مختلف به یک بحث نگاه میکند. نویسنده ذهن طبقهبندی خیلی خوبی دارد و این ارزشمند است. این کتاب بهنوعی مرور یک دوره کامل جریانشناسی عرفان تا عطار است. کاملا حس میکنیم که ریشهها را خیلی خوب بیرون کشیده و توضیح میدهد.
شباهت ساختار دورانی «قرنهای بیزمان» با آثار عطار
این نویسنده و استاد دانشگاه، درباره شباهت فرم اثر به آثار عطار، اظهار کرد: حس میکنم ساختار دورانی و حلقوی که در آثار عطار وجود دارد و عنوان «قرنهای بیزمان» هم از این همین میآید، چون آثار عطار هم سیر خطی ندارند و عطار در همه آثارش یک نگاه تلفیقی داشته و این نشان میدهد که نمیتوانیم یک روند تعالی و تکامل را براساس سیر خطی در آثار عطار نشان بدهیم. این چندوجهی بودن یک ساختار دایره مانند برای عطار ایجاد کرده است. مثل «مصیبتنامه» عطار که سالک از یک سیر آفاقی کارش را شروع میکند و بعد به سیر انفسی میرسد و درجات حس و خیالات و عقل را درمینوردد و در نهایت بهنوعی حیرانی میرسد، در بسیاری از بخشهای کتاب «قرنهای بیزمان» این ساختار را میبینیم. نویسنده از اقوال دیگران شروع میکند، ریشهها را بیرون میکشد و بعد نظرات شخصی خود را هم بیان میکند که حالت همان سیر انفسی را دارد. اما در نهایت با یک حیرانی مواجه میشویم چون نظریهها خیلی پراکنده و مختلف است که این موضوع هم میتواند یک وجه خوب کتاب و هم میتواند یک عیب برای کتاب باشد. در نهایت به این نتیجه نمیرسیم که عطار در کدام جهانبینی قرار میگیرد و بسیاری از عناوین کتاب در نوعی از حیرت تمام میشود.
انسانهای بزرگ زمانمند نیستند
در بخشی از این نشست تخصصی، محمدرضا حاجی آقابابایی بهعنوان مجری و گرداننده بحث، نوع نگاه انتقادی به مسأله عرفان را از ویژگیهایی برشمرد که در کار مهدی محبتی دیده میشود. نویسنده کتاب «قرنهای بیزمان» در پاسخ به این پرسش که «عرفان چه ثمرات و رهآوردی میتواند برای انسان مدرن داشته باشد و از سوی دیگر چه زیانی برای جامعه امروزی میتواند داشته باشد؟»، گفت: این نکته بسیار مهمی است. من معتقدم که با بزرگان گذشته نباید مانند اسطوره برخورد کرد. باید نگاه را انسانی کرد. من معتقدم که انسانهای بزرگ زمانمند نیستند. انسانهای بزرگ فرازمانی هستند. باید نگاه انتقادی را آرام آرام به خود بزرگان هم نزدیک کرد.
نظرات (۰)