تحقیق درباره زبان فارسی و تاریخچه آن
زبان فارسی یکی از قدیمیترین زبانها، میراث گرانبهای پیشینیان، سرمایه و هویت ملی ایرانیان، دارای ادبیات غنایی قوی و دارای گنجینههای باارزش شعر است که زبان اصلی مردم کشور ایران و مردمان قسمتهایی از کشورهای پاکستان، افغانستان، ازبکستان، تاجیکستان، ترکمنستان، آذربایجان و عراق میباشد.
زبانشناسان و ادیبان اروپایی در نشستی که در سال ۱۸۷۲ در برلین تشکیل شد، چهار زبانِ فارسی، لاتین، یونانی و سانسکریت را به عنوان «زبانهای کلاسیک جهان» معرفی کردند. این عنوان به زبانی تعلق میگیرد که باستانی و دارای ادبیات پرباری باشد و در آخرین هزاره به وجود آمدنش دچار دگرگونیهای اندکی شده باشد.
زبان فارسی از نظر تعداد و تنوع واژگان، ضربالمثلهای شیرین و آثار ادبی فاخر از پرمایهترین و غنیترین زبانهای جهان به شمار میرود. دیوان حافظ، شاهنامه فردوسی، گلستان و بوستان سعدی، پنج گنج نظامی، آثار مولوی، رباعیات خیام و منطقالطیر عطار از شناختهشدهترین آثار ادبیات فارسی میباشند.
تاریخچه زبان فارسی
ریشه زبان فارسی، زبان پارسی میانه یا پهلوی است و ریشه زبان پارسی میانه، زبان پارسی باستان است.
واژه «فارسی» معرب واژه «پارسی» است که چون در زبان عرب حرف «پ» وجود ندارد به این صورت درآمده است. پارسی نیز در زبان پارسی میانه، «پارسیگ» (پارس+ واژه صفتساز «یگ») به معنی «[زبان] منسوب به پارس» گفته میشد و در پارسی باستان به آن «پارسه» یا «آریَه» میگفتند.
زبان پارسی باستان
پارسی باستان از کهنترین زبانهای هندواروپایی به شمار میرود.
زبان قوم پارس، پارسی باستان بوده و هنگامی که به جنوب غربی فلات ایران کوچ کردند و خاندان هخامنشی از میان این قوم به قدرت رسیدند، به عنوان زبان رسمی و اداری سرزمینهای تحت سیطره امپراطوری هخامنشی گسترش پیدا کرد.
این زبان دستور زبان پیچیده و صرفهای گوناگون داشته است. به مرور زمان و با یادگیری این زبان توسط سرزمینها و مردمان غیرپارسی زبان، سادهتر شد و در اواخر حکومت هخامنشیان، تقریباً به شکل اولیه زبان پارسی میانه درآمد.
خط میخی، خط نوشتاری پارسی باستان بوده که در میان مردم کاربردی نداشته و فقط برای نوشتن روی سنگها استفاده میشده است. سنگ نوشته بیستون و کتیبههای به جا مانده در تخت جمشید نمونههایی از میراث فرهنگی ایرانزمین به خط میخی میباشد.
زبان پارسی میانه
از سده سوم پیش از میلاد تا سده هفتم پس از میلاد مردم ایران به زبان پارسی میانه صحبت میکردند. واژهها و دستور زبان این زبان بسیار سادهتر از زبان پارسی باستان بوده است ولی تفاوت کمتری با زبان فارسی نو که بعد از اسلام رواج پیدا کرد دارد. به عبارت دیگر تحولاتی که رخ داد تا پارسی باستان به پارسی میانه تبدیل شود بسیار بیشتر از تحولاتی بوده که پارسی میانه را به فارسی نو تبدیل کرده است.
پارسی میانه زبان رسمی دولت ساسانیان بود.
در این دوره ایرانیان در محاوراتشان از زبان فارسی میانه استفاده میکردند و در شهرها و ولایات، لهجهها و گویشهای مختلفی وجود داشت. تفاوت این لهجهها گاهی آنقدر زیاد بود که مردم در فهمیدن سخن یکدیگر دچار مشکل میشدند. علت اصلی این تفاوتها نیز وجود نداشتن زبان کتبی فارسی میانه (زبان پهلوی) منسجم بود.
در دوره ساسانیان دو قشر یعنی «دبیران و دهقانان» برای نوشتن متون، نامههای تجاری، رسمی و اداری و «روحانیون» برای نوشتن متون دینی توان خواندن و نوشتن داشتند و کاربرد زبان نوشتاری در همین حد بود.
این کاربرد تا زمان خلافت امویان نیز ادامه داشت تا اینکه خلفای اموی استفاده از زبان عربی را اجباری کردند. با این حال تا قرن نهم و دهم دبیران ایرانی در بعضی نقاط مانند ری و مازندران همچنان برای نوشتن اسناد و متون از هر دو زبان پهلوی و عربی استفاده میکردند.
فارسی نو
در زمان حکومت عباسیان فارسی نو به تدریج جایگزین پارسی میانه شد. خط این زبان، خط عربی به اضافه چهار حرف «گ چ پ ژ» بود، البته تفاوتهای دیگری نیز بین خط فارسی و خط عربی وجود دارد.
بعد از سقوط عباسیان، در دوران طاهریان، صفاریان و سامانیان گویش مردمان ایران به زبان فارسی نو بود و اشعاری با این زبان سروده شد.
بعد از پیروزی اعراب در ایران، گسترش زبان فارسی همچنان ادامه داشت و از طریق بازرگانان و سپاهیان به خارج از مرزهای ایران از جمله افغانستان راه یافت. اعراب به تبلیغ و نشر اسلام به زبان فارسی پرداختند و همین امر باعث شد زبان فارسی جایگزین زبانهای محلی شود.
«رودکی» اولین شاعر بزرگ ایرانی است که در زمان سلطه سامانیان، به زبان فارسی شعر سرود؛ رودکی شاعر، نوازنده و خواننده دربار بود.
گسترش جغرافیایی زبان فارسی تا حداقل قرن نوزدهم ادامه داشت و این زبان به خاطر ساختار سادهای که داشت، واسطه آشنایی ترکان آسیای میانه با اسلام و فرهنگ شهرنشینی بود.
از دیدگاه سبکشناسی، فارسی این دوره دارای سه سبک اصلی بود که نویسندگان کلاسیک همچون فردوسی و سعدی و حافظ آن را تنظیم کرده بودند: سبک خراسانی (از سده چهارم تا ششم) سبک عراقی (از اواخر سده ششم تا سده نهم) و سبک هندی (از سده نهم به بعد).
از قاجار به بعد شاعران سبک هندی را رها کردند و به سبکهای قدیمی بهخصوص سبک عراقی رو آوردند.
در این دوره زبان فارسی به عنوان زبان واسطه میان سرزمینها بسیار گسترش یافت به طوری که تنها زبان هندواروپایی که مارکوپولو آن را میدانست و در دربار قوبلای خان و در سفر به چین از آن استفاده میکرد، زبان فارسی بود.
زبان فارسی از دوره مشروطیت به بعد دچار تحولاتی شد. در سال ۱۳۱۳ نخستین «فرهنگستان ایران» تأسیس شد و به پاکسازی و خالصسازی زبان فارسی از واژهها و اصطلاحات عربی پرداخت و برای ۲۰۰۰ واژه بیگانه معادل فارسی قرار داد.
در سال ۱۳۴۷ فرهنگستان دوم، تأسیس و برای ۶۶۶۵ واژه بیگانه، معادل فارسی پیشنهاد شد.
در سال ۱۳۶۸، فرهنگستان سوم، تأسیس و تا امروز به کار خود ادامه داده است. این فرهنگستان در سال ۱۳۹۸ شماره واژگان معادلیابی شده را بیش از ۶۰ هزار واژه اعلام کرد.
در سدههای اخیر گسترش زبان فارسی با مشکلاتی مواجه شده است. انگلیسیها با تسلط بر هند و استعمار این کشور، زبان انگلیسی را جایگزین زبان فارسی در آن کردند و از طرف دیگر روسها با تسلط بر سمرقند و بخارا و مرو به از بین بردن گویش فارسی در این سرزمینها پرداختند.
با این حال هنوز هم زبان فارسی، گویش بسیاری از مردمان سرزمینهای ازبکستان، افغانستان و تاجیکستان است و ایران با تولیدات فرهنگی از قبیل، کتاب، ترجمه، موسیقی و فیلم به نشر و گسترش زبان فارسی میپردازد.
نظرات (۰)