بهمناسبت درگذشت شادروان دکتر محمدحسین یمین
دکتر محمدحسین یمین ،متولد ۱۳۱۵ چاریکار، استان پروان، افغانستان، فارغالتحصیل دورۀ دکتری زبان و ادبیات فارسی، در پانزدهم اردیبهشتماه ۱۳۸۲ به عضویت شورای فرهنگستان برگزیده شد. از سوابق علمی و اجرایی وی به موارد زیر میتوان اشاره کرد: استاد زبان و ادبیات فارسی دری دانشکدۀ ادبیات دانشگاه کابل، رئیس دانشکدۀ ادبیات دانشگاه کابل، مؤسس کرسی فردوسیشناسی در دانشگاه کابل، مدرس متون نظم و نثر سَبک خراسانی و نظریات ادبی در دانشگاه کابل.
برخی از آثار وی عبارتاند از: فرهنگ تلفظ لغات با بیان معانی؛ دستور نگارش برای همه؛ کتاب فونولوژی و مورفولوژی (صرف دری)؛ برخی از ویژگیهای دستوری شاهنامه؛ دستور تاریخی زبان فارسی دری؛ دستور معاصر زبان فارسی دری؛ تاریخچۀ زبان فارسی دری.
آنچه در ادامه آمده است متن گفتوگوی آقای حسن قریبی، مدیر وقت روابطعمومی فرهنگستان، با دکتر محمدحسین یمین است که در سومین شماره از گزارش فرهنگستان زبان و ادب فارسی، پاییز ۱۳۸۵، منتشر شده است.
زبان و ادب فارسی در افغانستان
گفتوگو با: دکتر محمدحسین یمین (عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی)
با تشکر از اینکه دعوت ما را پذیرفتید که گفت وگویی داشته باشیم. در آغاز سخن خواهشمندم دربارۀ هدفتان از سفر به ایران و برنامههای خود توضیحاتی را ارائه بفرمایید.
با تشکر از شما، همان طور که میدانید بهعلت اینکه من عضو پیوستۀ فرهنگستان هستم گاهگاهی که زمینه مساعد شود اینجا میآییم. همیشه با فرهنگستان در تماس هستیم، مقالاتی را ارسال میکنیم و بعضی از کتابها را که در بخش مربوط به ماست و در ارتباط با فرهنگستان باشد چاپ کرده، اینجا تقدیم میکنیم. اما دربارۀ برنامههای سفر اخیر به ایران باید توضیح دهم که ما در گروه زبان و ادبیات فارسی در بخش روزانه تقریباً ششصد دانشجو داریم که زبان و ادبیات فارسی را میآموزند و در بخش شبانه هم سیصد دانشجو داریم که آنها هم در درجۀ لیسانس (کارشناسی) تحصیل میکنند. همچنین ما از آغاز امسال کلاسهای کارشناسی ارشد را در گروه زبان و ادبیات فارسی تشکیل دادیم که فعلاً بیست نفر در گروه برای کارشناسی ارشد تربیت میکنیم.
اینها ازسوی مرکز گسترش زبان فارسی دعوت شدند که کارشناسان ارشد ما به تهران بیایند؛ من هم بهعنوان مسئول گروه زبان و ادبیات فارسی تقریباً با چهارده نفر از دانشجویان به اینجا آمدیم و دانشجویان هر روز طی برنامۀ منظم، لیکچر دانشمندان محترم را در بخشهای زبان شناسی، در بخشهای ادبیاتشناسی، و در بخش متونشناسی، این لیکچرها را میشنوند.
خیلی متشکرم. اشارها ی داشتید به تشکیل کلاسهای کارشناسی ارشد؛ باتوجّهبه اینکه با گذشت زمان خوشبختانه افغانستان بهسمت ثبات سیاسی پیش میرود، سؤال بعدی دربارۀ وضعیت سیاستگذاری در زمینههای زبان و ادب فارسی در افغانستان است و اینکه آیا چه نهادهایی این وظیفه را به عهده دارند؟
در افغانستان تمام دانشگاهها و مؤسسات تحصیلی تربیت معلم در سطح لیسانس، همگی ارتباط میگیرند با وزارت تحصیلات عالی. در وزارت تحصیلات عالی البته فعلاً کار برای توسعه و انکشاف دانشگاهها و مؤسسات تحصیلی جریان دارد، چنانچه در این سالها در «البیرونی» چندین دانشگاه در افغانستان بنیاد گذاشته شد؛ مثلاً دانشگاه استان پروان، در تخار دانشگاه تخار، در استان خوست دانشگاه خوست، و در چندین استان افغانستان فعلاً دانشگاهها از نو تشکیل شدهاند و اساساً نخستین دانشگاه در افغانستان، دانشگاه کابل بود که به حیثِ دانشگاهِ مادر است و دانشگاههای دیگر که به وجود میآیند تمام برنامههای درسیشان را از دانشگاه کابل میگیرند. در کابل هم دانشگاه دیگری به نام دانشگاه تعلیم و تربیت که تربیت معلم است تشکیل شده است و دانشگاهی طبی هم هست، دانشگاه ابنسینا، و البته توقع داریم که انشاءالله در آینده توجّهی در این مورد بشود. خود مردم علاقهمند به این هستند که این دانشگاهها تشکیل شوند و از ولایات مختلف و از استانهای مختلف نمایندهها میآیند که برای ما دانشگاه تشکیل شود، اما امکانات مادی کم است و به دلیل اینکه افغانستان با این بحرانهایی که قبلاً مواجه بوده وضع اقتصادی آن بسیار ویران شده و ایجاب میکند که در بخشهای دیگر هم سرمایهگذاری شود.
منظور جنابعالی این است که سیاستهای کلی دربارۀ شاخههای مختلف علوم، از جمله ادبیات، در همان دانشگاهها تعیین میشود؟
در افغانستان یک موضوعی که بسیار قابل تذکر است این است که آنجا یک کشور دوزبانه است؛ مثلاً دو زبان رسمی در آنجا هست: یکی پشتو و یکی دیگر فارسی؛ بنابراین، هر جایی که دانشگاهی ایجاد میشود یا یک مؤسسۀ تحصیلی به وجود میآید در برابر گروه زبان و ادبیات فارسی گروه زبان و ادبیات پشتو هم باید باشد و به این سبب همیشه به هر دو جانب توجّه هست و نمیشود یکی را بسیار به آن توجّه کرد و دیگری را کمتر و، از این رهگذر، به نوعی تمام همّ ما نسبت به دو طرف به کار میرود.
وضعیت سطح آموزش و برنامههای دورههای کارشناسی و کارشناسی ارشد در رشتۀ زبان و ادب فارسی را به چه صورت ارزیابی میکنید؟
در بخش زبان و ادبیات فارسی همیشه و همواره برنامه این است که با ادبیات کلاسیک و ادبیات معاصر، به هر دو طرف، متوجّه باشیم و اصلاً برنامههای دورۀ لیسانس ما مطابق دورۀ لیسانس تهران است. از اینجا برنامهها را خواهش میکنیم برای ما روان کنند. البته بعضی موارد باز فرق میکنند؛ بهنسبت اینکه بعضی از مشخصات، خاصّ خود همان دانشگاه است که برنامهها را تعیین میکند. ما در دورۀ لیسانس ادبیاتی داریم از آغاز تا قرن چهار، ادبیات از قرن چهار تا قرن پنج و شش، از قرن پنج و شش تا قرن نهم، و از قرن نهم تا یازده و دوازده تا معاصر. در دانشگاه کابل یا دانشگاههای افغانستان هنوز این زمینه مساعد نشده که کلاسهای ادبیاتشناسی جدا و کلاسهای زبانشناسی جدا باشد؛ نه! زبانشناسی و ادبیاتشناسی در یک گروه میخوانند؛ بنابراین، ما در دانشگاه کابل تاریخ ادبیات را به همین ترتیبی که عرض کردم در چهار سال میخوانیم و در مورد زبانشناسی هم همین طور: مقدمۀ زبانشناسی میخوانیم، واژهشناسی میخوانیم، زبانشناسی مقایسهای تاریخی میخوانیم، دیگر لهجهشناسی میخوانیم، تاریخ زبانشناسی میخوانیم، تاریخ تحول زبان فارسی را میخوانیم. در زبانشناسی هم علاوه بر آن، مثل دانشگاه تهران، نقد ادبی و نظریات ادبی شامل پروگرام ما هست. گذشته از این، ما مضامین دیگر هم میخوانیم؛ مثلاً پشتو یک درس باید بخوانیم، چراکه زبان ملی است. دیگر مطابق با دانشگاههایی که در جمهوری اسلامی ایران است، ما به همین ترتیب برنامه داریم و حتی در کارشناسی ارشد. ما گرچه در سالهای قبل، سالهای دهۀ شصت، یک چند دورۀ کارشناسی ارشد را فارغ داریم، اما باز در دورۀ بحرانها کارشناسی ارشد متوقف شد و ما امسال توانستیم از ماه اردیبهشت دوباره فعال بسازیم دورۀ کارشناسی ارشد را، که این هم برنامهاش را از دانشگاه تهران ساختیم و با مشخصات جامعۀ خودمان برنامه را تهیه کردیم.
ما در این دورهها متون میخوانیم: متون منظوم و متون منثور، متون حماسی، عرفانی میخوانیم و ادبیات معاصر فارسی را هم میخوانیم. در زبانشناسی هم این است که دسترسی به تئوریهای زبانشناسی را در دورۀ کارشناسی ارشد میخوانیم و دستور تاریخی زبان فارسی را میخوانیم. البته این نکته هم گفتنی است به غیر از دانشگاهها در افغانستان علاقۀ زیادی به زبان فارسی دارند. زبان فارسی یک زبان گفتوگوی مردم است؛ اگر یک ازبک یا ترکمن است، اگر یک پشتو است، بلوچ است، زبان روابط بین مردم در افغانستان زبان فارسی است.
فرمودید که دانشجویان زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه بایدیک واحد پشتو بخوانند. برای بنده این سؤال پیش آمدکه آیا پشتوها هم یک واحد فارسی میخوانند؟
بله، دوجانبه است. یک واحد فارسی آنها میخوانند یک واحد ما پشتو میخوانیم.
نگاه علاقهمندان زبان و ادب فارسی در افغانستان به ایران، بهعنوان کشوری که زبان رسمی آن زبان فارسی است، چگونه است؟
از هر نگاه، امروز یگانه پاسدار زبان فارسی، ایران است. قبلاً، سالهای بسیار قبل، زیادتر توجّه به هند بود که تمام آثار فارسی در هند چاپ میشد و امروز این پاسداری را کشور جمهوری اسلامی ایران به دست دارد که پاسدار زبان فارسی هست و خوشبختانه همکاریهای خوبی بین ایران و مراکز زبان فارسی در افغانستان بوده است که امیدواریم هرچه بیشتر افزایش پیدا کند.
از فعّالیتهای خودتان بهعنوان عضو پیوستۀ فرهنگستان در افغانستان برای ما بگویید و اینکه آیا فعّالیتهای جنابعالی بهعنوان یک عضو پیوسته چه انتظاراتی از فرهنگستان را برآورده میکند؟
ما تا جایی که دولت و یا مقامات دیگر این را بپذیرند فعّالیتها و نظریاتی داریم. یک وقتی ما رفتیم در آکادمی علوم افغانستان و یک جلسها ی تشکیل دادیم و گفتیم که باید در اینجا هم یک تشکیلاتی به وجود بیاید که دربارۀ واژهگزینی کار شود. یکیدو جلسه هم تشکیل شد. در ارتباط با فعّالیتهای فرهنگستان، سال گذشته، واژهشناسی را چاپ کردم مرتبط با واژه گزینی، و امسال هم یک کتاب چاپ کردم به نام راهکارهای واژهگزینی و دیگر لهجهشناسی واژه گزینی زبان فارسی دری که در آن راهکارهایی را در ارتباط با کار فرهنگستان مطرح کردهام.
خیلی متشکر آقای دکتر. اگر در مورد کلیات وضعیت زبان و ادبیات فارسی در افغانستان نکتهای مانده که باید گفته شود بفرمایید.
با وضع دوزبانه که در افغانستان هست یک اندازه کار را در سایۀ رشد زبان خودبهخود تضعیف میکند. توجّه اگر به یک زبان میباشد این یک تأثیر دارد، اگر توجّه به دو زبان بیفتد دیگری را تا اندازهای تضعیف میکند، اما زبان و ادبیات فارسی در افغانستان ریشۀ بسیار مستحکم دارد و این خودش روزبهروز رشد میکند، ولو که فشارهای دیگری هم باشد و من مطمئن هستم که این فشارها تأثیر منفی ندارد و همیشه شعرا روزبهروز رشد میکنند و حتی کلمهها و واژهها و اصطلاحات شعر نو امروز عیناً در افغانستان از اینجا و آنجا به کار برده میشود. شعر نو تقلید میشود و استفاده میکنند، از ادبیات کهنِ ما استفاده میکنند و من زبان و ادبیات فارسی را در حالت ضعف نمیبینم، حتی در حالت رشد میبینم و بهخصوص این تماسها بهصورت منسجمتر و منظمتر در رشد آن کمک میکند.
نظرات (۰)