اشترویس بیش از سایر سیاحان به مسائل بردهها توجه کرده است/ سفرنامههایی با متونی متفاوت از دوره صفویه
ساسان طهماسبی، پژوهشگر و مترجم گفت: تعداد سفرنامههای دوره صفوی که تاکنون ترجمه شدهاند، در قیاس با انبوهی از سفرنامهها که هنوز ترجمه نشدهاند، بسیار اندک است، بااینوجود، کوشیدم متنی را برای ترجمه انتخاب کنم که تا حد ممکن، متمایز باشد.
خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا): ویراست جدید سه سفرنامه «یوهان اشترویس» سفرنامه و ماجراهای برده هلندی در دوره شاه سلیمان صفوی، «سفرنامه کروسینسکی» سقوط صفویه و پادشاهی نادرشاه نوشته یوداس تادئوس کروسینسکی و «سفرنامه جیمز مونسریف بالفور» وقایع اخیر در ایران، آثاری هستند که با ترجمه دکتر ساسان طهماسبی به تازگی از سوی نشر امیرکبیر منتشر شده است. با ساسان طهماسبی مترجم و پژوهشگر تاریخ درباره این سه سفرنامه گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید:
درباره سفرنامه «یوهان اشترویس» بگویید، هدف کلی کتاب بر چه مبنایی استوار است؟
سفرنامه یوهان اشترویس شرح ماجراها، سفرها و خاطرات یک دریانورد هلندی است که در ناوگان روسیه، در بندر آستراخان مشغول به کار بود، اما به دلیل شورش قزاقها، با تعدادی دیگر از هلندیها از آنجا گریخت و قصد داشت به ایران پناهنده شود، اما در داغستان، به دست تاتارها اسیر شد و در ایروان، به بردگی فروخته شد. وی که دو سال در خانه دو بازرگان ایرانی و سفیر لهستان که مدتی در شهر شماخی اقامت داشت، سپری کرد، سرانجام، توسط کمپانی هند شرقی هلند آزاد شد و به هلند برگشت. این سفرنامه شرح دو سال بردگی وی در شهرهای دربند و شماخی و گزارش سفرش از شهر شماخی تا بندرعباس است.
این سفرنامه از چه منظرهایی مهم است و چه نقاط مبهمی را از دوره شاه سلیمان صفوی روشن میکند؟
در دوره صفویه تعداد زیادی اروپایی به ایران سفر کردند و برخی از آنها سفرنامههایی از خود بر جای گذاشتند؛ سفرنامههایی که اکنون در زمره منابع ارزشمند این دوران به شمار میروند و اطلاعات گستردهای در مورد آن دوران در اختیار ما قرار میدهند. سفرنامه یوهان اشترویس از برخی جهات با سایر سفرنامهها متفاوت است. مهمترین امتیاز یادداشتهای این سفرنامه این است که اشترویس در قیاس با سایر سیاحانی که در این دوره به ایران آمدند، موقعیت متفاوتی داشت، زیرا برده بود و بیش از سایر سیاحان به مسائل بردهها توجه کرده و اطلاعات منحصربهفردی درباره ملیت، شیوه خرید و فروش، وظایف و سبک زندگی آنها در ایران ارائه داده است. از این منظر، سفرنامه او را میتوان بهترین و جامعترین منبع در مورد بردههای دوره صفوی به شمار آورد.
دومین موضوع مهمی که اشترویس بیش از دیگران به آن پرداخته است، جغرافیا و اقتصاد دریای خزر و نواحی مجاور آن است، زیرا مدتی در این دریا سفر کرد و اطلاعات ارزشمندی درباره وضعیت تجاری و نقش ملل مختلف از جمله هندیها و هلندیها در تجارت این دریا و شهرهای مجاورش ارائه داده است. ارتباط نزدیک اشترویس با مردم، به او فرصت داد تا درباره برخی از مسائل اجتماعی که در سایر منابع بازتاب کمتری دارند، اطلاعات ارزشمندی ارائه دهد. بنابراین، گزارشهایش در مورد قمهزنی، روسپیگری، قتل، خودکشی، اعدام، دزدی، راهزنی و رباخواری، تصویری گویا از مسائل و آسیبهای اجتماعی این دوره مخصوصاً در شهرهای دربند و شماخی ارائه میدهد. نوشتههای اشترویس در مورد مراسم عاشورا، قمهزنی، مردهسوزی هندیها در شماخی و جشنهای مذهبی ارامنه حاوی نکاتی منحصربهفرد است. گزارش کمنظیر وی در مورد جمعآوری دختر برای شاه سلیمان صفوی و زلزلههای ویرانگر شماخی، از امتیازات برجسته این سفرنامه به شمار میروند.
چه نکاتی در سفرنامه «یوهان اشترویس» بود که سبب ترجمه این کتاب از سوی شما شد؟
تعداد سفرنامههای دوره صفوی که تاکنون ترجمه شدهاند، در قیاس با انبوهی از سفرنامهها که هنوز ترجمه نشدهاند، بسیار اندک است، بااینوجود، کوشیدم متنی را برای ترجمه انتخاب کنم که تا حد ممکن، متمایز باشد. چون اشترویس برخلاف بقیه سیاحان که عمدتاً فرستادگان سیاسی و بازرگان بودند، برده بود و حدود دو سال، در میان مردم عادی زندگی کرد، این متن را انتخاب کردم، زیرا به مسائلی توجه کرده است که از نگاه سایر سیاحان پنهان ماندند.
درباره این سفرنامه چه نکتهای نیازمند توجه بیشتر است و شما توجه خوانندگان را به آن جلب میکنید؟
پرداختن به برخی مسائل از امتیازات خاص این سفرنامه است. بهعنوان نمونه، وی دو گزارش درباره قمهزنی ارائه میدهد که سندی ارزشمند درباره پیشینه آن به شمار میروند. نکته شایانذکر این است که وی در دومین گزارش خود در این مورد، مینویسد که دولت با برگزاری قمهزنی مخالف بود و حتی یک جوان که به این ممنوعیت اعتراض کرد، به شدت مجازات شد.
البته این سفرنامه علیرغم امتیازاتش، مانند سایر منابع تاریخی اعم از سفرنامهها و متون تاریخنگاری، معایبی نیز دارد. مسلماً اشترویس برای اینکه گزارشهایش جذاب باشند، در مواردی اغراق میکند و خود را قهرمان جلوه میدهد و میکوشد خود را فردی مسیحیِ متعهد نشان دهد که بههیچوجه حاضر نبود دین اسلام را بپذیرد. بهعلاوه، در توصیف برخی مکانها و مراسم، از سفرنامه اولئاریوس کمک میگیرد. بهعنوان نمونه، در توصیف آثار تاریخی شهر اردبیل از یادداشتهای این سیاح آلمانی که پیش از وی به ایران آمد، استفاده کرد. هرچند برخلاف اولئاریوس، درباره محلهها و خیابانهای اردبیل و چشمههای آب گرم سرعین گزارشهای مفصل و ارزشمندی ارائه میدهد. در پایان تذکر این نکته ضروری است که اولین ترجمه این سفرنامه از سوی نشر مجمع ذخائر اسلامی منتشر شد، اما مترجم پس از بازبینی کامل و تصحیح برخی از اشتباهات و کاستیها، ویراستی جدید از آن را برای باز چاپ در اختیار انتشارات امیرکبیر قرار داد. بنابراین، ترجمه جدید کاملاً متفاوت و ویراسته است.
درباره «سفرنامه کروسینسکی» بگویید. هدف کلی این کتاب بر چه مبنایی استوار است؟
یوداس تادئوس کروسینسکی کشیش لهستانی در سنین جوانی، بهعنوان مبلغ فرقه ژزوئیت به ایران آمد و بیست سال در اصفهان زندگی کرد. وی در این مدت، نهتنها بهعنوان مبلغ مذهبی فعالیت میکرد، بلکه مدتی نیز به هیئت سیاسی دولت فرانسه پیوست و در مذاکراتشان با دولت شاه سلطان حسین، شرکت داشت. بنابراین، اطلاعات گستردهای در مورد اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران به دست آورد. اما از همه مهمتر اینکه، شاهد حمله افغانها و سقوط صفویه بود و یکی از جامعترین گزارشها را در این مورد ارائه میدهد.
کتاب «سفرنامه کروسینسکی» بر چه نکات مهمی از سقوط صفویه و پادشاهی نادرشاه اشاره کرده است؟
گزارشهای کروسینسکی منحصر به چگونگی سقوط صفویه نیست، بلکه وی سعی کرد این سقوط را ریشهیابی کند. بنابراین، ابتدا به سالهای پیش از شورش میر ویس افغان برمیگردد و مسائلی از قبیل افزایش نقش خواجهها در امور حکومت، زندانی شدن شاهزادهها در حرمسرا، گسترش فساد اداری و فرایند تضعیف ارتش و خاندانهای بزرگ را بررسی میکند. سپس، به دلایل شورش میر ویس و ناکامی دولت صفویه در سرکوب وی و فرزندش محمود میپردازد. وقایع پس از سقوط اصفهان تا بیرون راندن اشرف افغان از اصفهان و پادشاهی نادرشاه نیز بهتفصیل بیان شده است و تصویری جامع و گویا از وقایع آن دوران ارائه میشود.
این سفرنامه از چه منظرهایی مهم و قابل توجه است؟
سقوط صفویه و وقایع پس از آن در تعداد دیگری از منابع نیز بررسی شده است، اما گزارشهای کروسینسکی از این جهت مهم است که نویسنده از نزدیک، شاهد وقایع بود و مدتی را در اردوگاه افغانها سپری کرد؛ امتیازی که سایر نویسندگان از آن بیبهره بودند. بهعلاوه، سعی کرده است بیطرفانه به حوادث بپردازد و هر چند بر سرنوشت ناگوار ایران افسوس میخورد، اما دولت صفویه را سرزنش و در مواردی از حقوق شورشیان افغان دفاع میکند. برخی گزارشهای وی ناقض برخی از کلیشههاست. بهعنوان نمونه، علیرغم سایر منابع که از غوطهور شدن شاهزادهها در لذتهای حرمسرا سخن میگویند و این مسئله را زمینهساز روی کار پادشاهان عیاش و نالایق در اواخر دوره صفویه میدانند، اما کروسینسکی به درستی مینویسد که شاهزادهها پیش از جلوس بر تخت سلطنت، در گوشهای از حرمسرا زندانی بودند و مانند دراویش زندگی میکردند و از لذتهای حرمسرا محروم بودند. به همین دلیل، پس از کسب قدرت، راه افراط در پیش گرفتند و به عیاشی و بیبندوباری روی آوردند.
نکته شایانذکر درباره سفرنامه کروسینسکی این است که این اثر ابتدا در سال 1728 م/ 1140 - 1141 ق، در پاریس، به زبان فرانسوی، منتشر و بعد از پنج سال، در سال 1733 م/ 1145-1146 ق، به انگلیسی ترجمه شد. سال بعد توسط صدراعظم عثمانی به زبان تُرکی استانبولی ترجمه و منتشر شد. ترجمه سریع این اثر به زبانهای انگلیسی و تُرکی نشان میدهد که سقوط صفویه جهان آن روز را غافلگیر کرد و همگان میخواستند در مورد این واقعه مهم بیشتر بدانند. درواقع، باید گفت که سقوط صفویه اولین حادثه ایران بود که بیدرنگ بازتاب جهانی گستردهای داشت؛ بازتابی که در سفرنامه کروسینسکی به تصویر کشیده میشود. بهویژه، در ترجمه انگلیسیاش که وقایع ایران را بر اساس گزارشهای روزنامههای آن زمان، تا سال 1732 م/ 1144 ق، پیگیری میکند و نشان میدهد که روزنامهنگاران اروپایی از راه دور، وقایع ایران را پیگیری میکردند.
چه نکاتی در «سفرنامه کروسینسکی» بود که سبب ترجمه این کتاب از سوی شما شد؟
سفرنامه کروسینسکی پیش از این نیز به زبان فارسی ترجمه شده بود: نسخهای از ترجمه ترکی آن در دوران حکومت فتحعلیشاه از ترکیه به ایران آورده و توسط عبدالرزاقبیگ دنبلی به فارسی ترجمه شد. این ترجمه که در ردیف اولین ترجمههای متون اروپایی به زبان فارسی قرار میگیرد، تاکنون با عناوین «عبرتنامه» و «سفرنامه کروسینسکی» تصحیح و چاپ شده است. اما با مقایسه آن با متن فرانسوی، مشخص میشود که ترجمه دنبلی ناقص و مملو از اشتباه است. بخشی از اشتباهات و نقایص، نتیجه کار مترجم تُرک است، زیرا کتاب را تلخیص کرده و در ترجمه بسیاری از مباحث، دچار اشتباهات فاحشی شده است. دنبلی این خلاصه ناقص را دوباره تلخیص کرد و علاوه بر اشتباهاتی که در ترجمه برخی از مطالب مرتکب شد، با دخل و تصرف در متن کتاب، از ارزش آن به میزان بیشتری کاست.
دومین ترجمه فارسی این سفرنامه از سوی ولیالله شادان از روی متن فرانسوی، با عنوان «علل سقوط شاه سلطان حسین» نوشته دوسرسو روانه بازار شد. این ترجمه برخلاف ترجمه دنبلی، کامل است و تمام مباحث متن فرانسوی را شامل میشود، اما باوجودآنکه مترجم در مقدمه توضیح داده است که این اثر بر نوشتههای کروسینسکی اتکا دارد، عنوان آن و انتسابش به کشیش دوسرسو، باعث شده است که در نگاه نخست، یک اثر پژوهشی به نظر برسد. این نقیصه و عدم اشاره به اشتباهات و کاستیهای ترجمه دنبلی، باعث شده است که هرگز نتواند جایگزین ترجمه ناقص دنبلی شود. درنتیجه، پژوهشگران همچنان به ترجمه دنبلی بهعنوان سفرنامه کروسینسکی رجوع میکنند. فقدان توضیحات تکمیلی و اشتباهات متعدد در ترجمه برخی مطالب، از دیگر کاستیهای ترجمه ولیالله شادان به شمار میرود. بنابراین، نگارنده به ترجمه دوباره این متن از روی اولین ترجمه انگلیسی آن - که برخلاف ترجمه تُرکی، بسیار دقیق و با رعایت امانتداری، انجام شده است- اقدام کرد. مترجم برای نشان دادن اشتباهات و کاستیها ترجمه تُرکی و ترجمه دنبلی، این ترجمهها را با متن فرانسوی و ترجمه انگلیسی مقایسه و موارد اختلاف را ذکر کرده است.
برای اینکه ثابت شود که مترجم تُرک و دنبلی تا چه میزان متن اصلی کروسینسکی را تلخیص کردند، باید بگویم که متن اصلیِ فرانسوی حدود 800 صفحه البته در قطع کوچک است، اما ترجمه تُرکی آن 174 صفحه شد و ترجمه دنبلی حدود 90 صفحه است. ترجمه انگلیسی که نگارنده آن را ترجمه کرد، حدود 500 صفحه است و ترجمه آن بدون یادداشتهای مترجم، 276 صفحه شد. این قیاس بهخوبی نشان میدهد که ترجمه دنبلی تا چه حد، ناقص است و پژوهشگران در این سالها گمراه کرده است. اولین ترجمه این سفرنامه نیز از سوی نشر مجمع ذخائر اسلامی منتشر شد، اما مترجم پس از بازبینی کامل و تصحیح برخی از اشتباهات و کاستیها و افزودن مطالبی جدید، ویراست جدیدی از آن را با توضیحات تکمیلی بیشتر، برای باز چاپ در اختیار انتشارات امیرکبیر قرار داد. بنابراین، ترجمه کنونی بسیار متفاوت و دقیقتر از ترجمه پیشین است.
درباره «سفرنامه جیمز مونسریف بالفور» بگویید. هدف کلی این کتاب بر چه مبنایی استوار است؟
جیمز مونسریف بالفور در سال 1338 ق به همراهی آرمیتاژ اسمیت معاون سابق خزانهداری بریتانیا، برای اجرای قرارداد 1919 وارد ایران شد. اما شرایط چندان مساعد نبود، زیرا آن قرارداد به سبب مخالفتهای گسترده، معلق مانده بود و از مستشاران استقبال نشد. بنابراین، اسمیت پس از مدتی اقامت در ایران، به انگلستان برگشت. بالفور در ایران ماند تا شاید قرارداد اجرایی شود. اما این اتفاق هرگز رخ نداد. البته پس از کودتای سوم اسفند 1299، بار دیگر به مستشاران توجه شد و بالفور مدتی با کابینه سید ضیاء همکاری کرد. اما با سقوط سید ضیاء، ورق برگشت و بالفور نیز در 18 محرم 1340 ایران را ترک کرد. وی پس از بازگشت به انگلستان، تجربیات خود و نظراتش در مورد سیاست انگلستان در ایران و خاورمیانه را به رشته تحریر درآورد. این کتاب به تشریح اوضاع ایران پس از انقلاب مشروطیت میپردازد و طیف گستردهای از مسائل را دربرمیگیرد. هدف نویسنده ارائه تصویر روشنتری از اوضاع ایران بود، زیرا معتقد بود که انگلیسیها اطلاعات اندکی در مورد ایران دارند.
اساساً نویسنده کتاب بر چه نکات مهمی از وقایع اخیر در ایران اشاره کرده است؟
گزارشهای نویسنده درباره اوضاع اقتصادی و اجتماعی ایران، دلایل انعقاد و ناکامی قرارداد 1919، عملکرد کابینههای دوران مشروطیت، وقایع گیلان و نهضت جنگل، عملکرد میسیونرهای مذهبی، ریشههای کودتای 1299 و چگونگی سقوط قاجاریه و تشکیل دولت پهلوی از مباحث مهم این کتاب به شمار میروند و تصویری روشن از اوضاع ایران در آن مقطع بحرانی ارائه میدهد. نکته مهم در مورد این کتاب آن است که نویسنده بهطور ویژه درصدد ریشهیابی دلایل ناکامی قرارداد 1919 بود و بارها بر این نکته تأکید میکند که سیاست دولت انگلستان در قبال قرارداد 1919 اشتباه بزرگی بود و موقعیت آن کشور در ایران را به شدت تضعیف کرد. به باور وی، انگلستان با حمایت از مشروطه خواهان، در میان ایرانیان محبوبیت به دست آورد و با پیروزی در جنگ جهانی اول، موقعیت خود را مستحکمتر کرد. تا اینکه، قرارداد 1919 امضا شد و شرایط را به زیان انگلستان و به نفع روسیه تغییر داد. چون لرد کرزن طراح اصلی قرارداد بود، بیش از همه در معرض انتقاد قرار دارد و بهجرئت میتوان گفت که بالفور با تألیف این کتاب، قصد داشت لرد کرزن را به چالش بکشد.
علاوه بر وقایع ایران، نویسنده در فصل پایانی کتاب که آن را آینده خاورمیانه نامگذاری کرده است، به سیاستهای بریتانیا در عراق و فلسطین میپردازد و اشغال عراق توسط انگلیسیها را با سیاست آن کشور در قبال یهودیها مرتبط میداند. طرح انتقال یهودیها به فلسطین را با نگاه متفاوتی مورد بررسی قرار میدهد و پرده از سیاستهای بریتانیا در این مورد پرده برمیدارد.
سفرنامه «سفرنامه جیمز مونسریف بالفور» از چه منظرهایی مهم و قابل توجه است؟
بالفور به سبب طول اقامت در ایران، اطلاعات قابلتوجهی در مورد ایران به دست آورده بود و صرفاً به توصیف مسائل نمیپردازد، بلکه به آسیبشناسی نیز پرداخته و مشکلات و موانع را نیز مورد بررسی قرار میدهد. همینطور، بهعنوان یک مستشار، در بیشتر موارد، راهکارهایی نیز ارائه میدهد که نشاندهنده ِاشراف او بر مسائل ایران است. بهعلاوه، انتقادهای صریح و گزنده او از سیاستهای دولت انگلیس در ایران نیز بسیار مهم است و برخی از زوایای پنهان سیاستهای آن دولت را آشکار میکند.
چه نکاتی در «سفرنامه جیمز مونسریف بالفور» بود که سبب ترجمه این کتاب از سوی شما شد؟
درباره تحولات ایران بعد از انقلاب مشروطه، منابع نسبتاً زیادی وجود دارد، اما این متن به دلیل اینکه رویکردی انتقادی به سیاستهای دولت انگلیس در قبال ایران دارد و نویسنده آن مدتی در کنار دولتمردان ایران مشغول به کار بود و از نزدیک با آنها آشنایی پیدا کرد، مسائلی را روشن میکند که در سایر منابع مشابه، کمتر به آنها پرداخته شده است.
نظرات (۰)