اثری زبانشناسانه که از تعامل حوزههای مختلف با رهیاری سخن میگوید
لاله مولائی، دانشآموخته دکترای زبانشناسی در کتاب خود با عنوان «رهیاری: رویکردهای فلسفی، زبانی، اجتماعی و شناختی (با اشاره به زبانشناسی و نشانهشناسی)» رهیاری را بهعنوان بستری برای پرداختن به این مباحث معرفی میکند.
خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): چگونه میتوان یاریگر و کاوشگر فرایند شناخت، تغییر، تحول و رشد فردی و اجتماعی بود؟ چگونه میتوان میان دانشگاه، صنعت و جامعه پیوند برقرار کرد؟ تعامل علم و عمل در این راستا چیست؟
این کتاب با عنوان «رهیاری: رویکردهای فلسفی، زبانی، اجتماعی و شناختی (با اشاره به زبانشناسی و نشانهشناسی)» رهیاری را بهعنوان بستری برای پرداختن به این مباحث معرفی میکند؛ نیز، بهصورت مختصر به دیگر حرفههای یاریگری مانند هدایتگری، مشاوره و نظارت اشاره میکند.
تعاریف مختلفی برای رهیاری وجود دارند که اغلب درحال تغییر و تکامل هستند؛ تعاریف جدید نیز مدام پدید میآیند. یکی از شیوههای فراوان تعریف رهیاری میتواند اینگونه باشد که رهیاری براساس یاریگری و کاوشگری مشارکتی، تعاملی و گفتوگو محور به تسهیل خودآگاهی، آزادسازی قابلیتها، کنشگری پویا، طراحی خلاقانه و جز آن پرداخته و میتواند در راستای نتایج گوناگونی مانند یادگیری، شناخت، رشد، تغییر، تحول، موفقیت، تحقق اهداف و خواستهها، تعالی، شکوفایی، زیباییشناسی، خَلق و غیره باشد. زبان در فرایند و ارتباط تعاملی، مکالمهمحور، گفتمانی ویا فراگفتمانی رهیاری عنصری است بنیادی که میتوان آن را بهطور یکپارچه با مضامینی نظیر اندیشه، بدن، خُلق، رفتار، کنش، هیجان، احساس، معنا، معنویت، تجربه زیسته، فرهنگ، سنت، شخصیت، هویت، خلق، زیباییشناسی، طراحی، بازآفرینی و غیره بررسی کرد.
بنابراین، تعامل حوزههای گوناگونی مانند فلسفه، زبانشناسی (کاربردی، آموزشی و تربیتی) نشانهشناسی (آموزشی، تربیتی و مکتب پاریس)، هستیشناسی، بدنمندی، روایتشناسی، ادبیات، آموزش و سایر حیطهها با رهیاری مطرح میشود. درنتیجه، این اثر سعی کرده است تعامل رهیاری با حوزههای پیشگفته را بهطور صریح یا ضمنی به تصویر بکشد.
دنیای امروز که با سرعتی روزافزون درحال تغییر و مواجهشدن با مسائل گوناگون است، توانایی انسان را نهتنها برای رویارویی با این شرایط، بلکه برای ایجاد و حفظ نوعی زندگی رضایتبخش، معنامند، متعادل و متوازن به چالش میکشد. درواقع، موارد بسیاری ازجمله اولویتگذاریها، ارزشها و نقشهای افراد در مقاطع مختلف زندگی میتوانند دچار دگرگونی شوند که اگر شخص از آنها آگاه نباشد، ممکن است از پرداختن به کیفیت و معنای زندگی دور شود.
اگر در عصر حاضر بهمیزان سرعت رشد علم و فناوری و بهموازات پیدایش مسائل زندگی و پیچیدهشدن آنها، به ژرفای معنای زندگی و طراحی آن، چرخ زندگی و نقشهای مختلف فردی و حرفهای پرداخته نشود، چه پیامدهایی در انتظار است؟ در این میان، نقش تأمل، خودمشاهدهگری، تغییر، تحول و رشد فردی و اجتماعی چیست و چگونه میتوان مسیر را برای ایجاد و/یا حفظ آنها تسهیل کرد؟ چگونه و چرا باید به تعامل، توازن/تعادل و تناسب میان علم و عمل؛ دانشگاه و صنعت؛ کار و زندگی؛ خلاقیت، نوآوری و رشد؛ خوداشتغالی، کارآفرینی و اشتغالزایی؛ و جز آن بهویژه در بافتهای علمی، پژوهشی و دانشگاهی پرداخت؟
گرچه ممکن است اثر حاضر به پرسشهای پیشگفته آشکارا نپردازد، امید است بتواند براساس پیشینه و هدف مخاطب، نحوه تعامل وی با آن و بسطدادن آن در ابعاد و سطوح گوناگون روزنهای به ، بازاندیشی، خودمشاهدهگری، خودشناسی، خودارزیابی، خودشکوفایی، خودپدیدآوری، نوآوری، رشد، خوداشتغالی، خودتنظیمی، خودساختگی، خودگردانی، خودنوردی، خلاقیت، طراحی، کارآفرینی، ارزشآفرینی، اشتغالزایی، تغییر، موفقیت، تحول، بازآفرینی و جز آن بگشاید.
در راستای مطالبی نظیر موارد پیشگفته، این کتاب براساس رهیاری شکل گرفته است. البته، کتاب پیشِرو متمرکز بر ماهیت، تعاریف و تاریخ رهیاری در سطح نظری نیست؛ این نگارنده در کتابی دیگر با عنوان کوچینگ (رهیاری) مشاوره، هدایتگری و نظارت بهصورتی جامعتر به رهیاری، مشاوره، هدایتگری، نظارت و جز آن پرداخته است. اما، تمرکز کتاب حاضر به سطح کاربردی معطوف است؛ از منابعی بهره میگیرد که چگونگی عملیسازی رهیاری را با بهکارگیری ابزار، شیوهها و حوزههای گوناگون، بهویژه با تمرکز بر زبان و موارد مربوط، نشان میدهند.
ظرفیت بسطدادن این روند میتواند به طیف وسیعی بینجامد از زندگی شخصی گرفته تا زندگی حرفهای؛ از حیطههای تحصیلی و دانشگاهی تا غیرتحصیلی و غیردانشگاهی؛ از بافتهای رسمی تا غیررسمی؛ از حوزههای تخصصی تا غیرتخصصی؛ از فضاهای واقعی تا مجازی؛ از صنعت تا هنر، فن، مهارت، حرفه، کسبوکار و سایر موارد. بنابراین، کتاب حاضر امکان ایجاد فضایی تأملبرانگیز، الهامبخش و محرک را برای مخاطب ژرفاندیش فراهم میسازد تا در سطوح مختلف به خودنوردی و خودمشاهدهگری پرداخته و از خود بپرسد: چیستم و کیستم؟ رسالت و معنای زندگیام چیست؟ حضور من در کدام موضع و جایگاه میدان زندگی واقع است؟ چرخ زندگیام چگونه و برپایه کدام ارزشها، نقشها، معانی و اولویتها میچرخد؟ زبان و تفکر من چگونه زندگی شخصی و حرفهایام را هدایت میکنند؟ کدام استعارهها، عبارات، ضربالمثلها، اصطلاحها و حتی سکوتها و لحنها زندگی شخصی و حرفهای من را شکل داده و هدایت میکنند؟ کدام چارچوبها ازجمله چارچوب ذهنی، فلسفی، شناختی و اجتماعی به هویت و شخصیت من شکل و معنا بخشیدهاند؟ نشانههای سبک زندگی شخصی و حرفهای من چه هستند؟ بدن من چه جایگاه و کارکردی در شکلدهی به هویت و شخصیتم در زندگی شخصی و حرفهایام دارد؟ کدام خُلقها را در چه وضعیتها و شرایطی به کار میگیرم؛ چرا؟ تا چه میزان نسبت به انواع احساس و هیجان در خودم آگاهم و آنها را مدیریت میکنم؟ طرز بودن من در زندگی شخصی و حرفهایام چگونه است و منجر به چه شده است؟ داستانها و روایتهای من چیستند و چگونه در خدمت زندگی شخصی و حرفهایام هستند؟ کدام گفتمانها زندگی شخصی و حرفهای من را شکل دادهاند؟ تعامل، توازن/تعادل و تناسب میان کار و زندگی در زندگی شخصی و حرفهای من چگونه است؟ تا چه میزان نسبت به ظرفیتهای وجودی مختلف خود آگاهی و شناخت دارم و آنها را پرورش داده و شکوفا کردهام؟ چگونه میتوانم زندگیام را بازآفرینی و خلق کنم؟ تعامل، توازن/تعادل و تناسب میان حیطههای دانشگاهی و غیردانشگاهی، رسمی و غیررسمی و تخصصی و غیرتخصصی چگونه است؟ تعامل، توازن/تعادل و تناسب میان علم و عمل در زندگی شخصی و حرفهای من چگونه است؟
در ادامه پرسشهای بالا، طومارهایی میتوان متصور شد و به آنها پرداخت؛ چرخهای غیرخطی و بازگشتی با بخشهای مختلف و مواضع گوناگون ازجمله مشاهدهکردن، دیدن، بودن، انجامدادن و شدن. مجموع پرسشها و مطالب پیشگفته تا کنون میتوانند فاصلۀ میان انواع علم، فن، هنر، صنعت، حرفه، مهارت، روش، رویکرد و جز آن را کم کنند، ورود به حوزۀ حل مسائل اجتماعیِ زبانمحور و گفتوگو را مطرح نمایند و رهیاری را بهسوی مباحث ترارشتهای و بیناحرفهای سوق دهند.
در اثر حاضر، تنها از یک منبع استفاده نشده و تلاش شده از میان آثار موجود بخشهایی از رهیاری در پنج فصل بهگزین و جمعآوری شوند که به آن میپردازیم.
اغلب این بخشها بهنوعی معطوف به قلمرو زبان و موارد مربوط به آن هستند: چه در سطحی یکپارچه و کلان مانند طرز بودن که این طرز بودن یکپارچه ممکن است در برخی از انواع رهیاری نظیر رهیاری هستیشناختی براساس تعامل زبان، بدن، هیجان و خُلق مطرح شود (موضوع فصل اول) چه در سطحی مرتبط با بدنمندی و جسمانیت (موضوع فصل دوم) چه در سطحی گفتمانی (موضوع فصل سوم) چه در سطحی مبتنی بر روایت و داستان (موضوع فصل چهارم) و چه در سطحی زبانمحور، ساختبنیاد و استعارهمحور مانند زبان پاک (موضوع فصل پنجم).
بخشی از علت تمرکز بر گزینش و گردآوری موارد بالا در اثر حاضر به این امر بازمیگردد که زبان در فرایند گفتمانی-تعاملیِ رهیاری عنصری است بنیادین که میتوان آن را براساس رویکردها، روشها، مضامین و حوزههای گوناگون در سطوح متفاوت ازجمله اندیشه، بدن، خلق، رفتار، کنش، هیجان، احساس، معنا، معنویت، تجربه زیسته، فرهنگ، سنت، شخصیت، هویت، خلق، زیباییشناسی، طراحی، بازآفرینی و جز آن بررسی کرد.
این مطالب در کتاب پیش رو بهصورت صریح و ضمنی مطرح هستند. درواقع، در بطن فرایند رهیاری، با چند عنصر اولیه و اصلی مواجهیم که دستکم یکی از بنیادیترین عناصر زبان (بیانی و غیربیانی) است زیرا، بدون زبان فرایند رهیاری عملاً امکانپذیر نیست.
اهمیت زبان را در دیدگاههایی نظیر هایدگر و مولانا نیز میتوان دید که بخشی از آن را مولانا بهزیبایی بیان کرده است: «آدمی مخفیست در زیر زبان/ این زبان پرده است بر درگاه جان»
در سطح کلی، براساس مجموع مطالب از ابتدای این نوشته میتوان گفت حوزههای گوناگون مانند فلسفه، زبانشناسی، نشانهشناسی، روایت، جامعهشناسی، علوم شناختی، علوم اعصاب، روانشناسی، مدیریت، ارتباطات و جز آن وارد تعامل با رهیاری (و حرفههای یاریگری و حوزههای نزدیک به آن ازجمله هدایتگری، راهبری، مشاوره و نظارت) میشوند که میتوان آنها را بهگونهای صریح و/یا ضمنی در این اثر یافت. برای نمونه، میتوان استعاره، بدنمندی، جسمانیت، زبان پاک، کارگفت و جز آن را به حوزههای مذکور و سایر حیطهها نسبت داد.
برپایه همین مضامین و حیطههاست که نویسنده عنوان کتاب حاضر را خلاصه کرده و «رهیاری: رویکردهای فلسفی، زبانی، اجتماعی و شناختی» نامیده است.
زبان، تعامل و ارتباط بخشهای جداییناپذیر زندگی اجتماعی انسان امروزی هستند. بنابراین، نظر به پیشینه و هدف مخاطبان، نحوه تعامل آنها با این اثر و بسطدادن آن در ابعاد و سطوح گوناگون، مطالعه این کتاب میتواند کانون توجه طیف گستردهای از مخاطبان را به خود معطوف کند؛ از زندگی شخصی گرفته تا زندگی حرفهای؛ از حیطههای تحصیلی و دانشگاهی تا غیرتحصیلی و غیردانشگاهی؛ از بافتهای رسمی تا غیررسمی؛ از حوزههای تخصصی تا غیرتخصصی؛ از فضاهای واقعی تا مجازی؛ از صنعت تا هنر، فن، مهارت، حرفه، کسبوکار و سایر موارد.
نگارنده این کتاب پیش از ورود به مبحث پیشبرد آینده براساس مطالب (صریح و ضمنی) این اثر، به خودقومنگاری اشاره کرده و ادامه میدهد که بخش کوتاهی از روند این قسمت به معرفی برخی از برنامهها، پیشنهادهها، طرحها و آثار این نگارنده میپردازد. این امر بهنوعی میتواند چرخشی باشد از جایگاه سومشخصمفرد به جایگاه اولشخصمفرد؛ نوعی چرخش از جهت فعل مجهول به فعل معلوم؛ گونهای چرخش روایی بهسوی خود؛ استفاده از زبان و روایت جایگاه اول شخصمفرد، تجربۀ زیسته، احساسات، عواطف، بازاندیشی و جز آن؛ بافت و زبانی اغلب نامتعارف در ساحت آثار علمی! درواقع، شاید مناسبتر باشد اینگونه زبان و نگارش در اثری مجزا تحت برخی روشها یا روششناسی ها مانند خودقومنگاری، بهویژه خودقومنگاری تحصیلی دانشگاهی ویا خودقومنگاری فراخوانشی (برانگیزنده)، نگاشته شوند.
سپس، پدیدآور اثر موردنظر به آثاری ارجاع میدهد که معتقدند خودقومنگاری نیاز و تمایل به انسانیترکردن علوم انسانی را از طریق نوشتن بهشیوههایی تکاندهندهتر، تأثیرگذارتر، آسیبپذیرتر و صمیمانهتر بررسی میکند؛ از خودقومنگاری بهعنوان نوعی رویکرد کیفی معاصر برای پژوهش و نگارش نام میبرند که در آن پژوهشگر از تجربههای زیستۀ خود بهمثابه داده استفاده میکند؛ پیرامون استفاده دانشگاهیان از خودقومنگاری در بافتهای متفاوت ازجمله مسیریابی در زندگی بهعنوان دانشجوی دکتری، کسبوکار و کارآفرینی، تبعیض و جز آن سخن میگویند؛ نمیخواستهاند ذهنیت خود را سرکوب کنند؛ میخواستهاند قادر به بیان تمامی بخشهای زندگی یعنی هیجانی، معنوی، فکری و اخلاقی و نیز یکپارچهسازی آنها با کار خود باشند؛ خودقومنگاری را «روششناسی مبتنی بر قلب» دانستهاند؛ معتقدند خودقومنگاری یعنی «گونهای خودزیستنامهای از نوشتن و پژوهش است که لایههای متعددی از خودآگاهی را به نمایش گذاشته و امر شخصی را به امر فرهنگی پیوند میدهد» و غیره.
نگارنده این کتاب بیان میکند علت اشاره به خودقومنگاری که گاهی با نقدهایی نظیر خودشیفتگی به آن نگاه میشود، به این معنا نیست که اشاره صِرف به فهرستی از فعالیتها خودقومنگاری محسوب میشود. هدف از اشاره به آن در بخش پیشبرد آینده براساس کتاب حاضر به این امر بازمیگردد که نظر به سنت و فرهنگ غالب در نگارش دانشگاهی و علمی، ممکن است اشاره به فعالیتهای صاحب این قلم توسط خودش برای برخی خوانندگان نامتعارف و ناخوشایند تلقی شود.
میتوان گفت بخشی از رسالت نوشته پیشِرو این است که بتواند تجربهها و منابعی را در دسترس پژوهشگران و علاقهمندان قرار دهد که شاید الهامبخش، یاریگر و رهگشای سفر شخصی، پژوهشی و حرفهای آنها باشند؛ چهبسا این امر رخ داده باشد.
همچنین نویسنده به مبحث پیشبرد آینده براساس مطالب (صریح و ضمنی) این اثر بازمیگردد. وی اظهار امیدواری میکند که این اثر (و آثار قبل و بعد از آن) گامی هرچند اندک در راستای پیشبرد و یا پیدایش مسیرهای متعدد براساس انواع گروه، نهاد، برنامه، مرکز، پژوهشکده و بنیادهای پژوهشی، کاربردی، ترادانشگاهی، ترارشتهای و بیناحرفهای باشد. این روند امکان افزایش اعتبار و گشایش روزنههای علمی، پژوهشی و کاربردی را برای دانشگاههای ایران چه در سطح ملی و چه در سطح بینالمللی فراهم میکند.
در هر بخش از سطوح پیشگفته، میتوان دادهها و پیکرههای میدانی حاصل از مطالعات زبان فارسی را طی پژوهشها و فعالیتهای تطبیقی و کاربردی در قیاس با منابع و نتایج جهانی قرار داد و به ترویج و کاربردیسازی زبان فارسی و نیز شبکهسازی دانش و پژوهش پرداخت.
همچنین میتوان از رهگذر ایجاد مراکز، بنیادها، پژوهشکدهها و گروههای خدمترسانی، یاریگری، مشاوره، رشد، بهزیستی، تغییر، تحول، بهبود سبک، فرهنگ و مهارتهای (نرم) زندگی و نیز از طریق تعامل ترارشتهای و بیناحرفهای حیطههایی نظیر زبان، معنا، زبانشناسی، نشانهشناسی، فلسفه، روایت، ادبیات، معنویت، عرفان، روانشناسی، روانکاوی، روانپزشکی، پزشکی، درمان، جامعهشناسی و جز آن، به فارسیزبانان سراسر دنیا خدمات فراوانی ارائه داد.
این جریان نهتنها باعث تعامل حیطهها و نهادهای مختلف دانشگاهی و غیردانشگاهی، رسمی و غیررسمی، واقعی و مجازی و تخصصی و غیرتخصصی میشود، بلکه میتواند منجر به شبکهسازی، یکپارچهسازی، خلق ظرفیتها و قابلیتهای انسانی و غیرانسانی، نوآوری، رشد، خوداشتغالی، اشتغالزایی، کارآفرینی، فعالیتهای دانشبنیان و جز آن نیز شود. درنتیجه، پرداختن به زبان فارسی فراتر از سطح محضِ علمی، تحصیلی، پژوهشی و دانشگاهی رفته و وارد سطح کاربردی، آموزشی، تربیتی، پرورشی، مهارتافزایی، حل مسئله، خلاقیت، هنر، زایایی و بهنوعی تمامی ابعاد و بخشهای زندگی شخصی، حرفهای و اجتماعی میشود.
روند پیشگفته نهتنها به بازآموزی و ترویج زبان فارسی کمک میکند، بلکه میتواند بهگونهای کاربردی، اجرایی و اثربخش وارد زندگی روزمره، شخصی و حرفهای افراد شود و یادآور و نهادینهساز مطالب مربوط به دستور زبان فارسی و ادبیات باشد که در دوران تحصیلی آموختهایم. این فرایند را نگارندۀ این سطور طی سالهای گذشته با بهکارگیری زبانشناسی، نشانهشناسی و برخی حیطههای مربوطه در اجرای جلسات و قلمروهای رهیاری، هدایتگری، مشاوره و برخی بافتهای دیگر و نیز با برگزاری کارگاهها و دورههایی در محیطهای دانشگاهی و غیردانشگاهی اجرایی کرده و تا کنون ادامه داده است.
همچنین، از سالهای پیشین، آموزش ویا مهارتآموزی کاربردی رهیاری و برخی حیطههای مرتبط با آن را براساس زبانشناسی، نشانهشناسی و برخی حوزههای مربوط برای افراد و گروههای مختلف عملی کرده است.
همچنین در راستای معرفی تعامل رهیاری (و حرفههای یاریگری و حوزههای نزدیک به آن ازجمله هدایتگری، راهبری، مشاوره و نظارت) با زبانشناسی، نشانهشناسی و برخی حیطههای مربوطه و نیز در مسیر کاربردیسازی و حرفهایسازی این تعامل، صاحب این قلم طی سالهای گذشته پیشنهاد، درخواست و طرحهای کاربردی، آموزشی، پژوهشی و راهبردی گوناگونی به استادان، نهادها و مراکز متعددی ازجمله گروه زبانشناسی دانشگاه علامه طباطبائی، انجمن علمی زبانشناسی دانشگاه علامه طباطبائی، انجمن زبانشناسی ایران، حلقۀ نشانهشناسی تهران، مرکز مالکیت معنوی سازمان ثبت اسناد و املاک کشور، مرکز رشد و نوآوری دانشگاه علامه طباطبائی، مرکز کارآفرینی دانشگاه علامه طباطبائی، مرکز آموزشهای تخصصی آزاد و مهارتافزایی دانشگاه علامه طباطبائی، مراکز مختلف دانشگاه علامه طباطبائی و برخی دانشگاههای دیگر مانند مراکز آموزشی، پژوهشی، فرهنگی و جز آن ارائه کرده است.
پدیدآور این کتاب آینده و پیشبرد مبتنی بر مطالبی نظیر مطالب موجود در این اثر را به نوعی چرخش از سمت بافتهای تحصیلی، آموزشی و دانشگاه بهسمت بافتهای روزمره و هر لحظۀ زندگی نسبت داده و اینگونه برداشت و فهم میکند که اشارهای به کاربردیشدن و عامشدن برخی حیطهها و گسترش آنها از سوی علم، دانش و حرفه بهسوی نوعی خرد، مرام، مهارت نرم، هنر زندگی و سبک زندگی دارد.
وی یکی از راههای دستیابی به این خرد، مرام، مهارت نرم، هنر زندگی و سبک زندگی را از رهگذر پرداختن به طرز بودنِ خود در تعامل با امور روزمره، عادتی، بدیهی، تکراری و ساده زندگی و جهان ممکن میداند؛ بهنوعی همان هستیشناسی انسان مشاهدهگر؛ طرز بودن و هستیشناسی انسان مشاهدهگر در فصل نخست این اثر براساس دیدگاههای نظری افرادی ازجمله هایدگر، گادامر، ویتگنشتاین، سرل، مرلوپونتی و جز آن مطرح شدهاند. بنابراین، وارد مباحثی نظیر زبان و فلسفۀ آن، فلسفه، علم تأویل، زیستشناسی شناخت ، علوم اعصاب، بدنمندی، خُلق، معنا، وجهیت، هیجان، کنش، هستی و بسیاری موارد دیگر میشویم که بخشی از آن حرکتی از زیستن در جایگاه سوم شخص به جایگاه اول شخص است.
بستر پیشگفته خودبهخود ضرورتی ایجاد میکند تا در کنار زنجیره فلسفه، روانشناسی و رهیاری که براک برای آینده تاروپود زندگی مطرح میکند، حلقه بنیادینی اضافه شود که بهگونهای در زنجیره پیشگفته˚ مفروض و بدیهی بوده و یک بخش حیاتی و اولیه است؛ زبانشناسی که خود به نشانهشناسی پیوند میخورد. البته، برخی از مطالب اثر پیشِرو از منابعی سخن میگویند که از زبان، معنا و زبانشناسی در رهیاری و حوزههای نزدیک و مربوط به آن بهره گرفتهاند. پس، منظور کتاب از اشاره به این حلقه بنیادین در جایگاه یک موضوع جدید نیست، بلکه تنها از آن جهت است که براک رهیاری را در کنار فلسفه و روانشناسی قرار داده تا بگوید رهیاری نیز بهمانند روانشناسی و فلسفه وارد تاروپود زندگی مدرن خواهد شد. صاحب این قلم نیز زبانشناسی، نشانهشناسی و برخی حیطههای مربوطه را به این فهرست از براک با منظور خاص وی اضافه میکند تا به جایگاه و اهمیت کاربردیسازی و حرفهایسازی آنها در زندگی روزمره انسان امروزی بپردازد.
درنتیجه، پیشبرد و چشماندازهای انواع پژوهشها و فعالیتها در آینده میتوانند پیرامون کاربردیسازی و حرفهایسازی زبانشناسی، نشانهشناسی و برخی حوزههای مربوط طراحی شوند که در آیندهای نهچندان دور، براساس تعامل مطالعات و فعالیتهای ترارشتهای و بیناحرفهای میتوانیم شاهد نهادینهشدن، کاربردیشدن، حرفهایشدن و شناختهشدن زبانشناسی، نشانهشناسی و برخی زمینههای مربوط در سبک زندگی روزمره شخصی، حرفهای و اجتماعی باشیم.
همانطور که در سراسر دنیا مراکزی براساس حرفههای یاریگری و دیگر حوزهها با اهداف گوناگون مانند مشاوره، یاریگری، خدمترسانی، بهزیستی، بهسازی، خودشناسی، خودشکوفایی، رشد، تغییر، موفقیت و جز آن وجود دارند، میتوان انواع مرکز، بنیاد، برنامه، پژوهشکده، پژوهش و فعالیت (در سطح ملی و بینالمللی) را براساس حوزههای گستردهای مانند زبان، معنا، زبانشناسی، نشانهشناسی، فلسفه، روایت، منطق، ریاضی، فیزیک، متافیزیک، عرفان، معنویت و غیره بنا نهاد. دراین فرایند، میتوان نیات و اهداف متعددی ازجمله خدمترسانی، یاریگری، مشاوره، آموزش، تربیت و پرورش را برای تأمل، بازاندیشی، خودمشاهدهگری، خودنوردی، خودشناسی، خودارزیابی، خودشکوفایی، خودپدیدآوری، توانمندسازی، خودشکوفایی، نوآوری، رشد، خوداشتغالی، خودتنظیمی، خودساختگی، خودگردانی، خلاقیت، طراحی، کارآفرینی، اشتغالزایی، تغییر، موفقیت، تحول و جز آن به کار برد.
نشر لوگوس اخیرا کتاب «رهِیاری؛ رویکردهای فلسفی، زبانی، اجتماعی و شناختی» به قلم لاله مولائی را در 236 صفحه و قیمت 160 هزار تومان عرضه کرده است.
نظرات (۰)